رایزنی فرهنگی ایران در دهلی نو یکشنبه شب مراسم دومین دوره اهدای "جایزه سعدی به پاسداشت خادمان زبان و ادب فارسی" را برگزار کرد.

به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، "سیدمهدی نبی‌زاده" سفیر ایران در هند، "رحیم رهبین" رایزن فرهنگی سفارت جمهوری افغانستان، "امید نظرزاده" سرکنسول تاجیکستان در دهلی نو، مسئولان بخش فارسی دانشگاه‌های مختلف دهلی نو و جمعی از استادان و پژوهشگران هند از جمله شخصیت‌های حاضر در این برنامه بودند.

در این مراسم که با قرائت پیام "آرجون سینگ" وزیر توسعه منابع انسانی هند آغاز شد، سه تن از استادان و پژوهشگران برجسته‌ این کشور با دریافت لوح سپاس و جایزه ویژه مورد قدردانی قرار گرفتند.

این سه نفر خانم دکتر "زیب‌النسا بیگم" از شهر حیدرآباد، دکتر "کبیر احمد جائسی" از شهر علیگر و دکتر "نیر مسعود رضوی"  از شهر لکنو طی سال‌های گذشته در پاسداری و گسترش زبان و ادب فاخر فارسی در هندوستان کوشش‌های زیادی کرده و آثار و خدمات ارزنده‌ای داشته‌اند.

جایزه سعدی هر ساله همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به سه تن از خادمان زبان و ادب فارسی که از سراسر هند برگزیده می‌شوند تعلق می‌گیرد.

دکتر "کریم نجفی" رایزن فرهنگی و دکتر "عبدالحمید ضیایی" مسوول خانه فرهنگ ایران در دهلی نو در سخنانی با یادآوری روابط دو ملت ایران و هند در عرصه‌های فرهنگی، ابراز امیدواری کردند که اهدای این جایزه موجب توسعه و تعمیق روز افزون زبان و ادب فاخر فارسی در کشور کهن و فرهنگ پرور هندوستان شود.
 

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...