کتاب «آکادمی عشق؛ شمس و مولوی؛ زندگی، اندیشه‌ها و قصه‌ها» نوشته شهاب‌الدین عباسی توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

آکادمی عشق؛ شمس و مولوی؛ زندگی، اندیشه‌ها و قصه‌ها شهاب‌الدین عباسی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ کتاب داستانی «آکادمی عشق؛ شمس و مولوی» شامل سه بخش است. در بخش اول، زندگی و زمانه‌ این دو شخصیت ادبیات و عرفان اسلامی و نکات برجسته‌ اندیشه‌های آنان به شکلی مختصر و مفید مطرح شده است. همچنین ارتباط شمس و مولوی که همواره مورد بحث بوده، مورد بررسی قرار گرفته است.

بخش دوم کتاب هم به داستان‌های اصلی مولوی در مثنوی معنوی اختصاص دارد که برخی به نظم هستند و برخی دیگر توسط مولف به نثر درآمده‌اند. قصه‌هایی از آثار دیگر مولوی یعنی فیه‌مافیه، مکتوبات و مجالس سبعه هم در این بخش کتاب آمده‌اند.

بخش سوم و پایانی کتاب هم دربرگیرنده‌ قصه‌هایی است که شمس تبریزی حین بیان سخنان پرشور خود بیان می‌کرده و در کتاب مقالات شمس آمده‌اند.

مؤلف این‌کتاب در معرفی اثر خود می‌گوید: در آکادمی عشق خواهیم دید که شمس و مولوی چه نگاهی به زندگی و عشق داشتند و اندیشه‌ها و تجربه‌های خود را چگونه در قالب قصه و داستان بیان کردند.

این‌کتاب با ۲۶۴ صفحه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...