مجموعه داستان جدیدی از ناتاشا امیری با عنوان «گربه‌ها تصمیم نمی‌گیرند» منتشر شد.

گربه‌ها تصمیم نمی‌گیرند ناتاشا امیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این مجموعه که شامل شش داستان از این نویسنده است با قیمت ۲۲ هزار تومان در نشر ثالث راهی بازار کتاب شده است.

در معرفی ناشر از این نویسنده و کتابش عنوان شده است: «وقتی چیزی را که با خودت زمزمه می‌کنی بلند بگویی، اولین کسی که جا می‌خورد، خودت هستی.»

«گربه‌ها تصمیم نمی‌گیرند» آخرین مجموعه داستان ناتاشا امیری داستان‌نویس معاصر است؛ نویسنده‌ای که غزاله علیزاده پای او را به عرصه ادبیات داستانی باز کرد.
او در این مجموعه، نگاهی رئالیستی به زندگی اجتماعی معاصر دارد و تصویرهایی را از فضای شهری جامعه و زنانگی به نمایش می‌گذارد و از طنز هم غافل نیست.
«یونجه اگه اندازه تو اعتماد به نفس داشت، تا الان دوبار زعفرون داده بود.»
صریح بودن جزو ویژگی‌های داستان‌نویسی نویسنده محسوب می‌شود؛ ویژگی‌ای که عاری از هرگونه شعارزدگی و با ایجاز کلام همراه است:
«چند کبوتر را دیدم، بال نمی‌زدند و باد بود که آن‌ها را می‌برد. گفتم: ‌«نمی‌شه ادای پرواز رو درآورد... وگرنه چه فرقی با تو قفس بودن داری؟»
تکیه‌گاه داستان‌های «گربه‌ها تصمیم نمی‌گیرند» روابط اجتماعی آدم‌هاست. داستان‌های این مجموعه همچون دری است که پشت قایق روی دریا می‌ماند:
«دختری ترشرو با جوش‌های بلوغ در همه درس‌ها بالاترین نمره را می‌گرفت اما وقتی پدر به صورتش سیلی زد که حق ندارد خانه دوستش بماند تمام قرص‌های توی جعبه داروها را خورد.»

«هولا... هولا»، «عشق روی چاکرای دوم»، «با من به جهنم بیا» و «بعد دیگر نمی‌توان خوابید» از دیگر آثار ناتاشا امیری است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...