مجموعه‌داستان «فکرهای خصوصی» نوشته یاسمن خلیلی‌فرد توسط انتشارات هیلا منتشر شد.

فکرهای خصوصی یاسمن خلیلی‌­فرد

به گزارش مهر، این‌کتاب مجموعه‌داستانی با ۱۱داستان کوتاه است که محوریت موضوع‌شان بیشتر ارتباط بین آدم‌ها و روابط اجتماعی است. داستان‌های این‌کتاب دنباله‌دار نیستند اما در فرازهایی به هم مرتبط هستند.

یاسمن خلیلی فرد داستان‌نویس جوان کشور است که پیش از این رمان‌های «یادت نرود که...» و «انگار خودم نیستم» و کتاب «نقش جنگ بر سینمای غیرجنگی ایران» را منتشر کرده است. عناوین داستان‌های مندرج در مجموعه «فکرهای خصوصی» به این‌ترتیب است: فکرهای خصوصی، چمدان، نامه خداحافظی، نامادری، پسرخوانده، کلاه‌گیس‌فروش، نامبر فایو، صدا، دور از او، مک‌دونالدْ خیابان تورینو، درد مشترک.

در قسمتی از داستان «پسرخوانده» از این‌کتاب می‌خوانیم:

اخم می‌کند: «با ایلیا بریم؟»
«مگه چه اشکالی داره؟»
«بدغذاس. خون به دلمون می‌کنه تا می‌آیم یه لقمه بخوریم.»
می‌روم توی فکر. این‌طوری نمی‌شود. بچه از ظهر تنها بوده، معلوم نیست چه خورده و چه کرده. افت تحصیلی‌اش بیخود نیست. هیچ‌کس حواسش به درس و مشق او نیست، به خورد و خوراکش حتی. آخرین بار که عزیز دیده بودش لب گزیده بود که «بچه‌م پوست و استخوان شده.» و نگفتم معصومه هیچ تلاشی برای غذا خوراندن به پسر بدغذایم نمی‌کند. فکری به ذهنم می‌رسد: «بذار زنگ بزنم به هما، اگه خونه بود، ایلیا رو ببرم پیشش، بعد خودمون بریم شام، چطوره؟» پوزخند می‌زند: «بشین که همام قبول کنه.» و دست روی شکمش می‌گذارد. کمی فکر می‌کنم: «امتحانش ضرر نداره.» شماره هما را پیدا می‌کنم و منتظر می‌شوم. بعد از چند بوق جواب می‌دهد: «بله؟!» از لحن صدایش پیداست که عجله دارد. می‌گویم: «سلام هما. ببخشید. می‌خواستم ببینم می‌شه امشب ایلیا پیش تو بمونه؟»
«اصلا حرفشم نزن.»
«یه امشب! فردا صبح خودم می‌آم می‌برمش مدرسه.»

این‌کتاب با ۱۲۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...