مدیر انتشارات سوره مهر از معرفی سردبیر جدید ماهنامه "ادبیات داستانی" طی روزهای آینده خبر داد و تغییر دوره انتشار مجله را از ماهنامه به فصلنامه رد کرد.

محمد حمزه زاده در گفتگو با مهر، با اشاره به استعفای محمدرضا سرشار از سمت سردبیری ماهنامه ادبیات داستانی گفت: «آقای سرشار به دلیل مسائلی که خودش تشخیص می ‌داد، از ادبیات داستانی رفت و دیگر سردبیر این مجله نیست.»

وی درباره فرد جایگزین سرشار در این ماهنامه ادبی گفت: در حال حاضر سرگرم بررسی این مورد هستیم و هنوز شخص خاصی برای تصدی سردبیری ادبیات داستانی قطعی نشده است. امیدوارم تا چند روز آینده این فرد مشخص و معرفی شود. مدیر انتشارات سوره مهر هر گونه تغییر مشی در شماره‌‌های آتی ادبیات داستانی را رد کرد و گفت: «ما قصد و اراده ای برای تغییر مشی نشریه نداریم هر چند ممکن است سردبیر جدید با سلایق جدیدی وارد آن شود و طبیعی است که ممکن است تغییراتی هم در آن بدهد.»

حمزه زاده اضافه کرد: «تحریریه ادبیات داستانی در این چند سال به جز در دوره ای کوتاه به وسیله افراد ثابتی اداره می شده است. امیدوارم با معرفی سردبیر جدید، اعضای قبلی هیئت تحریریه هم در چارچوب اهداف ادبیات داستانی با وی همکاری کنند. وی همچنین تغییر دوره انتشار نشریه را از ماهنامه به فصلنامه تکذیب و بر انتشار شماره آتی ادبیات داستانی در زمان مقرر خود تاکید کرد.»

نخستین شماره مجله مستقل "ادبیات داستانی" در آبان سال 1371 و با سردبیری سید مرتضی آوینی منتشر شد. اداره این مجله از شماره 28 (بهمن 73) به شورای چهار نفره سردبیری شامل یعقوب آژند، حسین حداد، راضیه تجار و محمدرضا سرشار (رهگذر) واگذار شد. با گذشت حدود یک و نیم سال و با آغاز شایعاتی مبنی بر تبدیل دوره مجله از ماهنامه به فصلنامه از سوی انتشارات حوزه، سرشار از شورای سردبیری ادبیات داستانی استعفا کرد.

پس از تغییر رئیس حوزه هنری و آمدن حسن بنیانیان به جای محمد علی زم، "ادبیات داستانی" مجدداً به سردبیری شورایی متشکل از سمیرا اصلان‌پور، محمدرضا سرشار (رهگذر) و احمد شاکری به کار خود ادامه داد و به فاصله‌ای کمتر از یک سال اصلان‌پور و و مدتی بعد شاکری از این شورا استعفا دادند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...