کتاب «وقت قارقار» نوشته بابک صابری از سوی بخش کودک انتشارات فاطمی (طوطی) برای کودکان منتشر شد.

وقت قارقار» نوشته بابک صابری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «وقت قارقار» عنوان کتابی نوشته بابک صابری و تصویرگری مریم طهماسبی برای کودکان است که از سوی بخش کودک انتشارات فاطمی (طوطی) برای کودکان منتشر شده است.

در این کتاب داستان بچه‌کلاغی مطرح می‌شود که تازه شروع به مدرسه‌رفتن کرده است. مادرش از مدیر مدرسه می‌پرسد که در مدرسه چه‌چیزی به فرزندش می‌آموزند و معلم پاسخ می‌دهد: «قارقار!» مادر با تعجب می‌گوید «خودش که قارقارکردن بلد است»؛ اما معلم پاسخی جالب به او می‌دهد.

کودکان با خواندن این کتاب تشویق می‌شوند به مسائل پیرامونشان بیشتر توجه کنند و درباره نقش و جایگاه صحبت‌کردن در زندگی‌شان بیشتر بیندیشند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «یک روز خانم کلاغ به مدرسه رفت و به مدیر مدرسه گفت: "می‌شود بگویید توی این مدرسه به دختر من جه یاد می‌دهند؟" آقای خرگوش شیشه عینکش را پاک کرد و با خونسردی جواب داد: "خب معلوم است؛ قار‌قار. اینجا در مدرسه به او قارقار یاد می‌دهند." خانم کلاغ با عصبانیت گفت: "من هر روز دخترم را این همه راه بیاورم اینجا که شما به او قارقار یاد بدهید؟ این را که خودش هم بلد است."...»

نشر فاطمی، کتاب «وقت قارقار» را با شمارگان دوهزار نسخه و قیمت 52‌هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...