در شرایطی دومین رمان نوجوانانه جمشید خانیان وارد بازار کتاب شد که چهارمین نمایشنامه بزرگسالانه او در اختیار ناشر قرار گرفت.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: به تازگی کتاب «یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه‌ی کباب‌شده» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد بازار شده است.

این کتاب دومین کتاب این نویسنده در حوزه‌ی طرح «رمان نوجوان امروز» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

خانیان پیش‌تر کتاب «عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی» را ویژه‌ی طرح مذکور نوشته است. این کتاب یکی از نامزدهای دریافت نشان طلایی و نقره‌یی «لاک‌پشت پرنده» بود.

این نویسنده درباره‌ی کتاب «یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه‌ی کباب‌شده»ی خود گفت: موضوع این کتاب درباره‌ی ماجراهای یک خانواده‌ی سه‌نفری است که در آپارتمانی زندگی می‌کنند. راوی این داستان دختری به نام آناست و ماجراهای آن حول و حوش روابط اعضای خانواده و تأثیر و تأثرات اجتماعی آن‌ها دور می‌زند.

به تازگی چهارمین نمایشنامه‌ی جمشید خانیان برای چاپ در اختیار انتشارات خانه‌ی کتاب قرار گرفته است. این نمایشنامه «نظریه‌ی دوشنبه» نام دارد که حوادث آن مربوط به مسائل پیش و در زمان انقلاب اسلامی است.

خانیان در گذشته‌ای نه چندان دور سه نمایشنامه‌ی دیگر را نیز برای چاپ در اختیار این مؤسسه‌ی انتشاراتی قرار داده است. «پنجشنبه‌ها» و « آداب جنگ کردن بلدرچین‌های نر» از جمله‌ی این آثارند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...