رمان «شکارچیان ماه» نوشته محمدرضا بایرامی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

شکارچیان ماه محمدرضا بایرامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، بستر زمانی داستان این‌رمان، سال‌های جنگ تحمیلی هشت ساله است. راوی آن نیز یک‌نگهبان شرکت تعطیل‌شده در جنوب است که جنگ زندگی‌اش را متحول کرده است. این‌راوی بناست از خلال سطور و صفحات رمان «شکارچیان ماه» وضعیت مناطق هور را در جنگ روایت کند. او پیش از شروع جنگ، نگهبان یک‌باغ تاک بوده و با شروع تجاوز نیروهای بعثی به خاک ایران، مسئول حراست از منطقه جنگی را به عهده گرفته است.

بایرامی پیش از شروع متن داستان، این‌تذکر را به مخاطبش داده که داستان، همان‌قدر به واقعیت نزدیک است که پلنگِ سر کوه به ماه. به این‌ترتیب حوادث، اماکن و شخصیت‌های قصه، هرچند هم واقعی به نظر برسند یا در تاریخ با همین‌اسامی آمده باشند، همه خیالی هستند.

«شکارچیان ماه» در ۱۳ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

گفتن نداشت که نباید دست خالی می‌رفتند. تور دسته‌دار را برداشت. دم غروب بود و آفتاب به‌زودی می‌رفت. ماهی‌ها از جنب و جوش افتاده بودند. باید برای عمو و زن‌عمو و به‌خصوص پروانه، ماهی‌های خوب سوا می‌کرد. سطل بزرگ را گذاشت کنار استخر و تا جایی که می‌شد درش را بست، پر از ماهی کرد.
رسمش همین بود. تور می‌انداختند و ماهی را که می‌گرفتند، با چوب پخی، می‌زدند تو سرش تا بمیرد. همین‌جوری بود و کاریش هم نمی‌شد کرد. در سطل را محکم کرد و آن را کشید طرف صندوق عقب ماشین. آن‌موقع‌ها پیکان جوانان قرمز داشتند. پدر هم کارش را تمام کرده بود و آماده حرکت بودند. روستای اجدادی غرق در تاکستان‌ها و باغ‌های اطرافش بود. قروه تو سرازیری کنار رودخانه جا خوش کرده بود و ازش که دور می‌شدند، مثل نقاشی زیبایی، چشم‌نواز می‌شد. خاکی‌ها را پشت سر گذاشتند و وارد اتوبان که شدند، پدر به تق‌وتوق صندوق عقب مشکوک شد. چیزی تکان می‌خورد و یا ظرفی به ظرفی می‌سایید. ماشین را کشید کنار راه. خاموش کرد. کلید را بیرون آورد و دراز کرد طرف صابر.
«بپر یه نگاهی بینداز ببین سطل سرنگون نشده باشه. اگه بریزه، تا یه ماه بوی زهم از بین نمی‌ره.»
صابر پیاده شد. در صندوق عقب را باز کرد. سطل سر جایش بود. بین لاستیک زاپاس و جعبه‌ابزار. جایش هم خیلی خوب بود. اما سروصدا از کجا می‌آمد؟ شاید در سطل لق شده بود و بازی بازی می‌کرد. آن را برداشت تا نگاهی هم به داخل بیندازد. یک‌دفعه انگار تیری از چله کمان رها شد. ماهی بزرگ زنده بود. چوب پخ نتوانسته بود کارش را بسازد. زنده بود و پیچ و تاب می‌خورد و خورد و تا در سطل باز شد، کمانش راست شد و از قوس درآمد و دهانش را باز کرد و هرچه را که خورده بود، پاشید به صورت و پیراهن او.

این‌کتاب با ۳۸۶ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...