رمان «طلسم فرشته مرگ» نوشته سیامک گلشیری به‌عنوان سومین‌جلد سه‌گانه «گورشاه» توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

طلسم فرشته مرگ سیامک گلشیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ این‌کتاب، دویست و سی‌وسومین رمان نوجوانی است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

«گورشاه» مانند مجموعه‌ «خون‌آشام» این‌نویسنده، در ژانر فانتزی و وحشت برای نوجوانان نوشته شده است. اولین‌جلد این‌مجموعه «دختران گمشده» نام داشت که داستانش درباره نوجوانی به‌نام نیما و دوستانش بود. در جلد اول،‌ خواهر نیما ناپدید می‌شود و او سراغ نویسنده‌ای می‌رود که ادعا دارد کتاب‌هایش را براساس واقعیت نوشته است. نیما از نویسنده برای پیدا کردن خواهرش درخواست کمک می‌کند اما نویسنده حرف او را باور نکرده و از کمک خودداری می‌کند.

در ادامه داستان، نویسنده متوجه می‌شود دختران دیگری هم هستند که مانند خواهر نیما گرفتار شده‌اند. او در شبی مخوف، به جهانی کشیده می‌شود که حتی نمی‌توانسته در خیالی‌ترین رمان‌هایش هم تصورش را بکند.

در جلد دوم این‌مجموعه یعنی «به‌سوی قلمرو شاه‌یوناس»، نیما برای یافتن خواهر خود و دیگر دختران گمشده، راهی سرزمینی می‌شود که سپاه گورشاه دارد فتح‌اش می‌کند. نیما تنها نیست و دوستانی هم دارد. سربازان گورشاه هم همه‌جا دنبال آن‌ها هستند. در نتیجه باید کوه‌ها و جنگل‌های مخوفی را پشت سر بگذارند که پر از موجودات اسرارآمیزند. تنها با پشت‌ سر گذاشتن این‌ مکان‌هاست که به قلمرو شاه یوناس می‌رسند؛ همان‌پادشاهی که فکر می‌کنند می‌تواند دختران گمشده را برگرداند.

جلد اول این‌سه‌گانه آبان‌ماه سال ۹۸ رونمایی شد. جلد دوم هم مردادماه امسال چاپ شد و حالا سومین جلد این‌مجموعه به بازار نشر آمده است.

با گذشت از داستان‌های جلد اول و دوم، نیما و دوستانش برای رسیدن به قلمرو شاه‌یوناس، موانع زیادی را پشت سر گذاشته‌اند اما با رسیدن به قصر، گویی کسی در پی نجات دختران گمشده نیست. کمی که می‌گذرد، نیما و همراهش متوجه می‌شوند فرشته مرگ است که کنترل همه‌چیز را به دست گرفته است. بنابراین دیگر فرصتی ندارند و باید پیش از آن‌که سپاه گورشاه به پشت دیوارهای شهر برسد، راهکاری پیدا کنند.

سومین‌جلد رمان «گورشاه» در ۲۳ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

یادم آمد مقابل درِ زیرزمین متوجه شده بودم دنبالمان نیامده. ایستاده بود توی سالن. مردد بود. پیدا بود ترسیده. گفتم: «یادمه.»
نگاهش را دوخته بود به جایی در دوردست. گفت: «وقتی خسرو وایساده بود جلوِ در زیرزمین و بهم گفت برگردم، واقعا می‌خواستم این کارو بکنم. می‌خواستم برگردم. می‌خواستم بهتون بگم نمی‌آم و برگردم.»
سرش را بلند کرد و به آسمان چشم دوخت. گفتم: «حالا چی؟ اگه برمی‌گشتیم به اون شب، بازم دلت نمی‌خواست بیای؟»
مدتی طول کشید تا گفت: «نمی‌دونین حالا که دارم به اون قصر نگاه می‌کنم، چه حس و حالی دارم. فکر می‌کنم خیلی به رکسانا نزدیک شده‌یم. فکر می‌کنم دیگه چیزی نمونده ببینمش. اگه نمی‌اومدم، هیچ‌وقت خودمو نمی‌بخشیدم.»
«من مطمئن بودم می‌آی، نیما. شک نداشتم. به‌خاطر همین هم نخواستم جلوتو بگیرم.»

این‌کتاب با ۳۰۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...