هوشنگ مرادی کرمانی برای سومین بار نامزد دریافت جایزه «آسترید لیندگرن» شد؛ افسانه شعبان‌نژاد، ابوالفضل همتی آهویی و مؤسسه شباویز، دیگر نمایندگان ادبیات ایران در این جایزه هستند.

هوشنگ مرادی کرمانی

به گزارش فارس، هوشنگ مرادی کرمانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برای سومین سال نامزد دریافت جایزه «آسترید لیندگرن» شد.

بر اساس اعلام شورای ملی سوئد در امور فرهنگی،
هوشنگ مرادی کرمانی (نویسنده)، افسانه شعبان‌نژاد (نویسنده)، ابوالفضل همتی آهویی (تصویرگر)، و مؤسسه شباویز، نمایندگان ادبیات ایران در این جایزه خواهند بود.

آسترید لیندگرن، نویسنده نامدار کودکان و نوجوانان سوئدى، در سال 2002 در سن 94سالگى درگذشت و دولت سوئد، به‌ منظور زنده نگاه داشتن نام وی، هرساله این جایزه رابه فرد یا نهادی که در ترویج کتابخوانى و افزایش علاقه به ادبیات کودکان و نوجوانان و ارتقاى حقوق کودکان به سمت حقوق جهانى کودک گام برداشته‌است، اهدا می‌کند.

جایزه پنج‌میلیون ‌کرونى آسترید لیندگرن از لحاظ مالى اولین و بزرگ‌ترین جایزه جهانى درزمینه ادبیات کودکان و نوجوانان و دومین جایزه جهانى در حوزه ادبیات است.


هوشنگ مرادی کرمانی، متولد سال 1323 در کرمان و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. از جمله آثار او قصّه‌های مجید، بچه‌های قالیباف‌خانه، نخل‌، مشت بر پوست، خمره‌، تنور و داستان‌های دیگر، کبوتر توی کوزه، مهمان مامان، مربّای شیرین‌، لبخند انار، مثل ماه شب چهارده و شما که غریبه نیستید، هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...