هیات داوران جایزه «رنودو» [prix Renaudot] برندگان دو شاخه این جایزه ادبی را معرفی کردند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا و به نقل از اکتوالیته، برگزیدگان نهایی جایزه ادبی «رنودو» معرفی شدند و «ماری هلن لافون» [Marie-Hélène Lafon] برای «داستان پسر» [Histoire du fils] به عنوان برنده این جایزه در بخش برترین رمان معرفی شد.

ماری هلن لافون» [Marie-Hélène Lafon] داستان پسر» [Histoire du fils]

«ماری هلن لافون» ۵۸‌ساله که کمتر در بین عموم مردم شناخته شده تاکنون ۱۳ رمان را به چاپ رسانده است. این نویسنده پیش‌تر نیز در سال ۲۰۰۱ برای رمان «شب سگ» برنده جایزه «رنودو» شده بود.

همچنین در بخش غیرداستانی جایزه «رنودو»، «دومینیک فورتیه» برای نگارش «شهرهای کاغذی»، زندگی‌نامه «امیلی دیکسون» شاعر آمریکایی به عنوان برنده معرفی شد.

مراسم اعلام برنده جایزه «رنودو» از اوایل ماه جاری به دلیل تعطیلی کتابفروشی‌های فرانسه به روز گذشته موکول شده بود.

جایزه «رنودو» در سال ۱۹۲۶ توسط چند منتقد هنری در تکمیل جایزه‌ «گنکور» راه‌اندازی شد و به نویسنده‌ای که جایزه‌ ادبی بزرگی دریافت نکرده است، اعطا می‌شود. «ژولین کراگ» تنها نویسنده‌ای بود که در سال ۱۹۵۱ با وجود آن‌که برای کتاب «ساحل جزیره‌ سرت» موفق به کسب این جایزه شد، از دریافت آن خودداری کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...