هیات داوران جایزه «رنودو» [prix Renaudot] برندگان دو شاخه این جایزه ادبی را معرفی کردند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا و به نقل از اکتوالیته، برگزیدگان نهایی جایزه ادبی «رنودو» معرفی شدند و «ماری هلن لافون» [Marie-Hélène Lafon] برای «داستان پسر» [Histoire du fils] به عنوان برنده این جایزه در بخش برترین رمان معرفی شد.

ماری هلن لافون» [Marie-Hélène Lafon] داستان پسر» [Histoire du fils]

«ماری هلن لافون» ۵۸‌ساله که کمتر در بین عموم مردم شناخته شده تاکنون ۱۳ رمان را به چاپ رسانده است. این نویسنده پیش‌تر نیز در سال ۲۰۰۱ برای رمان «شب سگ» برنده جایزه «رنودو» شده بود.

همچنین در بخش غیرداستانی جایزه «رنودو»، «دومینیک فورتیه» برای نگارش «شهرهای کاغذی»، زندگی‌نامه «امیلی دیکسون» شاعر آمریکایی به عنوان برنده معرفی شد.

مراسم اعلام برنده جایزه «رنودو» از اوایل ماه جاری به دلیل تعطیلی کتابفروشی‌های فرانسه به روز گذشته موکول شده بود.

جایزه «رنودو» در سال ۱۹۲۶ توسط چند منتقد هنری در تکمیل جایزه‌ «گنکور» راه‌اندازی شد و به نویسنده‌ای که جایزه‌ ادبی بزرگی دریافت نکرده است، اعطا می‌شود. «ژولین کراگ» تنها نویسنده‌ای بود که در سال ۱۹۵۱ با وجود آن‌که برای کتاب «ساحل جزیره‌ سرت» موفق به کسب این جایزه شد، از دریافت آن خودداری کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...