جمیل جان کوچای [Jamil Jan Kochai] نویسنده افغانستانی ساکن آمریکا، برای مجموعه داستان «جن‌زدگی حاجی هوتک» [The Haunting of Hajji Hotak and Other Stories] برنده جایزه ادبی اسپن وردز 2023 [The Aspen Words Literary Prize] شد. این جایزه سالانه به اثر داستانی تأثیرگذاری که بر موضوع مهم معاصری، نور تابانده و قدرت دگرگون‌کننده ادبیات در اندیشه و فرهنگ را نشان می‌دهد، اعطا می‌شود.

میل جان کوچای [Jamil Jan Kochai] جن‌زدگی حاجی هوتک» [The Haunting of Hajji Hotak and Other Stories]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب کوچای که جولای گذشته منتشر شد، داستان‌هایی از افغانستانی‌های ساکن این کشور و آمریکا را روایت می‌کند.

هیئت داوران جایزه از کوچای به دلیل «مجموعه داستان متهورانه» تمجید کردند. بر اساس اعلام هیئت داوران، «داستان‌ زندگی‌های از دست رفته و بازپس‌گرفته‌شده در سایه سال‌های جنگ علیه تروریسم-که در این کتاب آمده- به همان اندازه که غیرممکن به نظر می‌رسد، خواندنی و شگفت‌انگیز است.»

جمیل جان کوچای با کتاب «جن‌زدگی حاجی هوتک» در رقابت با آثار و نویسندگان زیر به عنوان برنده امسال انتخاب شد:
«وقتی خواهر بودیم» نوشته فاطمه اصغر، «اگر من بیشتر از تو دوام بیاورم» اثر جاناتان اسکوفری، «این می‌تواند متفاوت باشد» اثر سارا تانکام ماتیوس، «شهر بابل» نوشته الخاندرو وارلا، «آخرین مرد سفیدپوست» نوشته محسن حمید، «گلوری» نوشته ناویولت بولاوایو، «چطور در یک لیوان آب غرق نشویم» اثر انجی کروز، «آخرین تمرد مشکوک» نوشته لادی هوبارد، «پرنده هری سیلورستر» اثر چینلو اوکپارانتا، «ممفیس» نوشته تارا استرینگ‌فلو، «فراخوانی برای رقص پتویی» نوشته اسکار هوکیه، «آنچه به مانتیکور خوراندیم» نوشته تالیا لاسخمی کولوری و «پیامدها» اثر مانوئل مونوز.

جایزه ادبی 35 هزار دلاری اسپن وردز در سال 2018 از سوی موسسه اسپن پایه‌گذاری و اهدا شد. تایاری جونز برای «ازدواج آمریکایی»، کریستی لفتری برای «زنبوردار حلب» و لوئیز اردریچ برای «نگهبان شب» از جمله برندگان پیشین این جایزه هستند.

................ هر روز با کتاب ................

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...