در مجموعه داستان «دوشیزه و کلاغ» نوشته مهشاد لسانی به مسایلی پرداخته شده که کمتر مورد توجه نویسندگان بوده است.

دوشیزه و کلاغ مهشاد لسانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مهشاد لسانی بعد از چاپ چهار رمان اجتماعی و عاشقانه، این بار به سراغ چاپ یک مجموعه داستان رفته است، مجموعه‌ای که 19 داستان کوتاه دارد و 18 داستان آن برنده جوایز ادبی متعدد شده‌اند.

از جمله داستان اتوبوس، برگزیده اول جشنواره بین‌المللی دیالوگ شده، آهنی‌ها، برگزیده جشنواره آهن شده و داستان «کوچه ششم پلاک هشت» نیز برگزیده جشنواره آب اصفهان شده است.

این داستان‌ها سوژه‌هایی دارند که کمتر به آنها پرداخته شده و علاوه بر تکنیک روایی و قصه‌‌گویی به مسایلی پرداخته‌اند که کمتر نویسنده‌ای آن را دستمایه نوشتن قرارداده است.

در داستان آهنی‌ها می خوانیم:
«پسر هرهر خندید: آره ارواح عمه ش!پس اون زنه که پارسال اومد بالای خونه‌شون نشست، بیوه بود، خوشگل بود چی؟ گفتم: بترکی! چقدر حرف می‌زنی! زنه بهش اجاره می‌داد. دوباره سرفه زد: بشیرم می‌دونه! گفتم: آن‌قدر چرت نگو! دوباره صدای جمع بلند شد: هستیم... فردا... صبح زود... مراد بلندشد و ایستاد.هیکلش ستبر بود و بلند...»

علاوه بر تکنیک روایی داستان‌ها، زاویه‌دیدهای متعددی به‌کار‌گرفته‌شده که به کل مجموعه تنوع چشمگیری داده است.

در برخی مجموعه‌ها، قصه فدای تکنیک می‌شود؛ اما در «دوشیزه و کلاغ»، از هر عنصری که وارد داستان شده، به نحو احسن استفاده شده است.

در داستان «من زنده‌ام» که به ۱۷۵ غواص دست بسته شهید تقدیم شده، از تکنیک برش و کمی سیال استفاده شده تا داستان جذاب‌تر و تکنیکی‌تر شود و مخاطب را به دنبال خود بکشاند.

لسانی در داستان اتوبوس نیز از تکنیک خالق و مخلوق استفاده کرده، آدم‌های قصه‌ای که درگیر سرنوشت توی قصه‌ها هستند و می‌خواهند از نویسنده بپرسند چرا آنها را به چنین عقوبتی دچار کرده است. مطلع داستان با یک جمله کلیدی شروع می‌شود که قلابش در ذهن خواننده گیر می‌کند. «اقا چقدر مونده تا سعادت‌آباد؟» یکی از مسایلی که خیلی در مجموعه داستان دوشیزه و کلاغ مورد توجه قرارمی‌گیرد، سوژه‌های شجاعانه‌ای است که انتخاب شده مانند عشق یک رزمنده، انتخاب عجیب زن‌های داستان، مالیخولی‌های عجیبی که داستان‌های عجیب‌تری می‌سازند و همچنین عقوبت و نشانه‌های سوررئالی که در برخی از داستان‌ها پیداست. به عنوان نمونه داستان «سفیر» به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و چند لایه است، زنی چشم آبی که شبانه سوار تاکسی می‌شود و...

در ابتدا ممکن است مخاطب فکر کند، همه چیز در همین تاکسی خلاصه می‌شود؛ اما داستان رفته‌رفته عجیب و لحظه‌به‌لحظه بر هیجانش افزوده می‌شود.

«دوشیزه و کلاغ» اخیرا در 113 صفحه و بهای 38 هزار تومان توسط نشر سیب منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...