شماره ۳۶۷ و ۳۶۸ ماهنامه «جهان کتاب» منتشر شد.

شماره ۳۶۷ و ۳۶۸ جهان کتاب»

به گزارش ایسنا، نامه پرویز دوائی با عنوان «جمال... جمال» آغازکننده مطالب این ماهنامه است و در ادامه «یادداشت‌هایی برای خاطراتی که هرگز نخواهم نوشت» نوشته ژرژ آمادو با ترجمه عبدالله کوثری را می‌خوانیم.

همچنین مطلبی با عنوان «بازو» نوشته لودمیلا پتروشوسکایا با ترجمه پرتو شریعتمداری در این شماره از جهان کتاب درج شده است.

ماهنامه جهان کتاب با این مطالب همراه است:

«خاطرات تاج‌السلطنه جعلی است» نوشته ناصرالدین پروین، «در جست‌وجوی خاستگاه» درباره کتاب «کردها و خاستگاه آن‌ها» نوشته گارنیک آساطوریان، «فروپاشی» نگاهی به کتاب «فروپاشی: نگاهی به درون رژیم شاه، بحران‌ها، تضادها و ناکامی‌هایش» نوشته هدی صابر، «تاریخ نوین به روایت الکسی یوویچ» از اورلاندو فیگس با ترجمه گلی امامی، «باز هم کار کارِ انگلیسی‌هاست!» از توفان گرکانی، «چپ‌گرایان افغانستان» نگاهی به کتاب «چپ‌گرایی در افغانستان: تحلیل کارنامه پیروان مارکسیسم- لنینیسم» نوشته امان‌الله شفایی، «کنجکاوی ایراد من است» درباره کتاب «خودم را می‌سَفَرم» مصاحبه ساموئل دوک با ژولیا کریستوا، «علم دینی و علم غیردینی» درباره کتاب «فرهنگ و پیشرفت  مطلوب» مجموعه گفت‌وگو با دکتر مهدی گلشنی، «به مرگ، قصه‌ زندگی می‌گویم» درباره کتاب «شعر جهان عرب» و «بر شانه غول‌های شکست‌خورده» نگاهی به کتاب «نادرشاه و دختر کولی» نوشته علیرضا حسن‌زاده.

همچنین «دو پسوند ـ قافیه ابتکار آمیز» (از سنایی غزنوی تا سمندر شیرازی) نوشته کامیار عابدی، «مظاهر مصفا: شاعری قوی‌دست در اسلوب قدما؛ اما غم‌گرا» نوشته محمدرضا رهبریان، «۱۰۳ جلوه مِگرِه» از اولیویه مولن با ترجمه عباس آگاهی، «آنچه هویت مطالبه می‌کند»(فرانسیس فوکویاما علل به تعویق افتادن پایان جهان را توضیح می‌دهد)  از لوئیس مِنَند با ترجمه سعید پزشک و «چه شد که صفحه سفید ماند؟»(حکایت ناکامان قلم..) از کریستوفر رُز با ترجمه پرتو شریعتمداری از دیگر مطالب این ماهنامه هستند.

هزار و یک داستان، معرفی کوتاه، تازه‌های بازار کتاب و درگذشتگان از دیگر بخش‌های ماهنامه «جهان کتاب» است.

شماره ۳۶۷ و ۳۶۸ «جهان کتاب» ویژه آذر و دی‌ماه با صاحب امتیازی و مدیرمسوولی طلیعه خادمیان در ۷۵ صفحه و قیمت ۲۰ هزار تومان راهی بازار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...