رویارویی با ابعاد پنهان ذهن | الف


آملی نوتومب، متولد 1966 در بروکسل، نویسنده بلژیکی تجربه‌گرایی است که آثارش موضوعات و سبک‌های روایی متنوعی دارد. او می‌کوشد مضامین اساطیری را با زبانی امروزی در داستان‌هایش بگنجاند و در بسیاری مواقع آن‌ها را از شکل مرسوم‌شان خارج کند و تعاریفی تازه به آن‌ها ببخشد. اغلب شخصیت‌های او در کنار پیچیدگی‌های مختلفی که برای آن‌ها می‌سازد و کشف‌شان را برای خواننده چالش‌برانگیز می‌کند، بُعدی کمیک نیز دارند.

آملی نوتومب خلاصه رمان آرایش دشمن» [Cosmétique de l'ennemi] ا

نوتومب نویسنده‌ای دیالوگ‌محور است و شخصیت‌هایش را در قالب گفت‌وگوهای پرجنجال و درازدامن‌شان به مخاطب می‌شناساند. این ویژگی، او را به درام‌نویسان نزدیک می‌سازد و از این روست که آثار او اغلب مورد اقبال و اقتباس کارگردانان تئاتر و سینما واقع شده است. رمان «آرایش دشمن» [Cosmétique de l'ennemi] از شاخص‌ترین آثار او با چنین خصوصیاتی است.

داستان بر پایه‌ی تقابل دو شخصیت در فرودگاه پاریس شکل می‌گیرد؛ دو مردی که روحیه‌ای جنگجو دارند و بحث و جدل‌شان از همان آغازِ قصه، این ویژگی‌ را به شکلی بارز نشان می‌دهد. طی زمانی که هواپیمای آن‌ها تأخیر دارد، این دو مجال مصاحبتی پیدا می‌کنند که می‌تواند نقطه‌ی عطفی برای‌شان بسازد، زیرا ابعاد مختلف روانشناختی، فلسفی و انسان‌شناسانه‌ی زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این گفت‌وگو در آغاز با مسائلی بسیار ساده شکل می‌گیرد، اما به‌تدریج جنبه‌های عمده‌تری را شامل می‌شود و رویارویی‌شان را جدی‌تر می‌کند، به‌طوری که از آن‌ها دو دشمن در مقابل یکدیگر می‌سازد.

تکستور تکسل، آغازگر مکالمه‌ای طولانی با ژروم آنگوست است که برای گذران وقتی که تا پرواز هواپیما در اختیار دارد، مشغول خواندن کتابی می‌شود. تکستور که نامش اتفاقاً از کلمه‌ی تکست به معنای متن آمده است، مردی حرّاف، بازیگوش و اهل سفسطه است و می‌کوشد از همین توانمندی‌ها برای جذب مخاطب‌اش بهره بگیرد. ژروم برعکس او، شخصیتی درون‌گرا و گوشه‌گیر دارد و از بازی‌های کلامیِ این مهمان ناخوانده به تنگ می‌آید. تکستور در تکاپوست تا قابلیت‌های بحث و جدل او را به چالش بکشد و اغلب در این مبارزه دست بالا را دارد. پرسش‌های او ژروم را به تفکر وامی‌دارد و به ادامه‌ی مباحثه ترغیب می‌کند. این مناظره با وجود پیچیدگی شخصیتی که هر دو طرف رو می‌کنند، لحظه به لحظه داغ‌تر و هیجان‌انگیزتر می‌شود.

یکی از مباحث مهمی که میان این دو شخصیت مطرح می‌شود، مرگ است. تکستور بیش از آن‌که از تجارب خودش بگوید، ژروم را ترغیب به گفتن می‌کند. هدایتِ مسیر بحث عمدتاً به دست اوست و انگشت بر حساس‌ترین نقاط ذهن ژروم درباره‌ی مقوله‌ی مرگ می‌گذارد. این‌که چهره‌ی مرگ چه‌طور می‌تواند باشد و فقدان عزیزان چه ابعادی از زندگی انسان را می‌تواند زیر و رو کند. مسأله‌ای که افکار ژروم را به شدت به هم می‌ریزد و درباره‌ی احساسات‌اش دراین‌باره زبان به اعتراف باز می‌کند. احساساتی که برای اولین بار در زندگی این مرد، ناب و بی هیچ سانسوری به زبان می‌آید و خواننده را مقهور خود می‌سازد. تکستور هم در این میان با باورهایی که مستقیماً از این موضوع کسب کرده، با پیش کشیدن تصویری از مرگ که بیش از هر چیز به چهره‌ی آدم‌ها گره خورده، ژروم را تحت تأثیر قرار می‌دهد:

«در همان حین چهره‌اش را دیده بودم. هنوز هم درگیرش هستم. توی دنیا هیچ چیز فهم‌ناپذیرتر از چهره‌ها نیست، یا بهتر بگویم، برخی از چهره‌ها: مجموعه‌ای از خطوط و نگاه‌هایی که به یکباره تبدیل می‌شود به تنها واقعیت موجود و مهم‌ترین معمای عالم هستی که با عطش و ولع به آن می‌نگریم، انگار که برترین پیام بر آن حک شده باشد.»

کندوکاو در گذشته، بخش قابل‌توجهی از گفت‌وگوی این دو شخصیت را به خود اختصاص می‌دهد؛ گذشته‌ای که به‌ویژه ژروم از مرور آن طفره می‌رود و با پرخاشگری و فرافکنی قصد فرار از آن را دارد. اما سؤال‌های تکستور او را در بزنگاه‌های حساسی گیر می‌اندازد و مجبور به فاش کردن بسیاری از وقایع می‌کند. وقایعی که درباره‌شان احساس تقصیر و عذاب وجدان به او دست می‌دهد. این اتفاقات آن‌چنان بزرگ و تکان‌دهنده‌اند که مخاطب را به حیرت وا می‌دارند و بر چالش او با لایه‌های پیچیده‌ی شخصیت ژروم می‌افزایند. او که در ظاهر خود را مردی معقول و جاافتاده نشان می‌دهد، با اعترافات‌اش پرده از چهره‌ی تازه‌ای از خود برمی‌دارد که بسیار متفاوت است و عمده‌ی این آشکارسازیِ نیمه‌ی پنهانِ او، در سایه‌ی واگوییِ خاطرات گذشته اتفاق می‌افتد.

نوتومب در این کتاب برای شناخت لایه‌های پنهان وجودی انسان‌ها رویکردی روانکاوانه را در پیش گرفته است. گویی تکستور در جایگاه روانکاوی هوشمند و خستگی‌ناپذیر نشسته و با دست گرفتن رشته‌ی کلام، ژروم را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که چاره‌ای جز افشای ناخودآگاه خود ندارد. او می‌داند در چه نقاطی از درِ حمایت و همدلی برآید و در کجای بحث به مخاطب‌اش نهیب بزند. با پیش کشیدن فرضیات مختلف، او بلد است که خطاهای شناختیِ طرف مقابل‌اش را به پرسش بگیرد. آن‌چه این مباحثه‌ی دامنه‌دار و گسترده در قالب داستانی پر افت و خیز عاید مخاطب می‌کند، شیوه‌ای تازه در تفکر انتقادی و بازنگری در رفتارها و باورهایی است که برای سال‌ها در ذهن آدمی تثبیت شده و او را به بی‌راهه برده‌اند. نوتومب از خلال این رمان روانکاوانه در تلاش است که آدم‌ها را با خودشان و ابعاد پنهان ذهن‌شان روبه‌رو کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...