عاشورای صلح | الف


از ماه‌های نخست سال یازدهم هجری، سیر تحولات در مدینه چنان شتابی گرفت که هرروز خبری مهم و گاه دهشتناک به گوش‌ها می‌رسید: پیامبر به‌سوی خدا پر کشید، ابوبکر در سقیفه به خلافت رسید، فاطمه دختر پیامبر به پدر پیوست، عمر خلیفه شد، شورای شش نفره پس از عمر، عثمان را به دارالخلافه فرستاد، امیرالمؤمنین زمام خلافت را به دست گرفت و پس از چندی به شهادت رسید و مردم با فرزند ارشد علی (ع)، امام حسن مجتبی بیعت کردند...

پیشوای صالحان رضا بابایی

زندگی امام حسن مجتبی(ع) قطعه‌ی مهمی در تاریخ صدر اسلام است. امام حسن به‌رغم آنکه مرگی خاموش داشت بیشتر زندگانی‌اش در میدان‌های جنگ گذشت. امام حسین(ع) اگرچه مرگی خونین و پرماجرا داشت، به‌اندازه امام حسن، زندگی متلاطم و پرفراز و نشیبی را در مدینه از سر نگذراند. به دیگر سخن، عاشورای امام حسن سال‌ها طول کشید و همچون عاشورای امام حسین در یک روز خلاصه نشد. زندگانی امام حسن پر از روزهای عاشورایی بود اما سرانجام غریبانه و در گوشه خانه جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. در برابر امام حسن مردی شمشیر می‌کشید که خدای نیرنگ بود و ستیز با چنین دشمنی هزار برابر دشوارتر از جنگ تن به تن در میدان‌های خونین‌رنگ است. کربلای حسین را همگان دیدند اما کربلای حسن را که گوشه خانه‌اش بود کسی ندید. یک‌یک روزهای خلافت ایشان، رنگ عاشورایی داشت...

بدین رو از رهگذر خوانش درست این قطعه از تاریخ اسلام می‌توان دریافت که چرا مسلمانان، پس از پیروزی‌های درخشان در جبهه‌های ایران و روم و شام و آفریقا، در مدینه و نُخیله شکست خوردند و سرانجام روزی رسید که سر برآوردند و کسی را بر منبر رسول‌الله دیدند که شباهتی به ایشان نداشت.

زندگانی امام حسن سند آشکاری است بر مظلومیت نجابت و درستی در برابر شرارت و نامردی. این سند را بارها باید خواند و بر خود نهیب زد که مبادا دوباره کسانی از راه برسند که به نام دین و جانشینی رسول‌الله با امت اسلام همان کار را بکنند.

زندگانی امام حسن را باید خواند تا دانست که گاه پسر رسول خدا نیز از عهده لشکر جهل و تاریکی برنمی‌آید. زندگانی امام مجتبی و سیر حوادث در سال‌های خلافت و امامت ایشان، حکایت پیروزی تزویر و ریا بر مردان خداست. دریغا که این حکایت همچنان باقی است.

تصمیمی که امام (ع) در دوره‌ی خاصی از زندگی سیاسی خویش گرفت چنان سرنوشت‌ساز بود که آثار و پیامدهای مبارک آن در هیچ قیام و انقلابی دیده نمی‌شود. همه این برکات برای امت بود اما سهم ایشان از این برکات، جز طعن و جسارت نادانان نبود. پیش از صلح، زخم سنان خورد و پس از صلح زخم‌زبان. و کیست که نداند آنچه زبان با جان و دل مردان خدا می‌کند تیر و سنان با پیکر آدمیان نمی‌کند.

زندگانی امام حسن مجتبی دو بخش عمده دارد: پیش از صلح و با معاویه و پس از آن. امام در بخش اول زندگانی خود یا در سایه‌سار پیامبر بود یا در رکاب پدر و یا در میدان‌های جنگ. پس از شهادت امیرالمؤمنین دوره کوتاه خلافت ایشان آغاز شد که بیش از هشت ماه طول نکشید. این چند ماه، عصاره و خلاصه تاریخ پرآشوب اسلام است. در این مدت کوتاه چندان فتنه و آشوب برخاست و آن قدر خبرهای هولناک ردّ و بدل شد که جز مرهم صلح، زخم بزرگ امت را التیام نمی‌داد. اما نمی‌دانیم امام چه مصلحت‌هایی دید و چه آینده‌ای را پیش‌بینی می‌کرد که خلافت را به معاویه سپرد و خود به مدینه رفت و ده سال، محراب و منبر را جایگزین شمشیر و نیزه کرد.

آن حاکمیت و سلطه‌ای که قیمت آن پراکندگی امت و خون هزاران انسان باشد برازنده‌ی پاکان نیست. حکومت وسیله است نه هدف. ازاین‌روست که جز سیدالشهداء که به ناچار دست به شمشیر برد هیچ‌یک از امامان، مسجد و منبر را فدای مسند حکومت نکردند.

زندگانی امام حسن(ع) در ده سال منتهی به ارتحالشان، فرصتی مغتنم بود برای آنان که دوست داشتند حدیث پیغمبر را از زبان سبط اکبر ایشان بشنوند و احکام دینی را از پیشوای معصوم بیاموزند.

کتاب «پیشوای صالحان» اثر رضا بابایی گذری است گذرا، و درنگی است بر زندگانی انسانی بزرگ که خون و جان و مال مردم برای او محترم بود. و اگر خلافت را هم در دست نگه می‌داشت هدفی جز این نداشت که باز خون و جان و مال مردم را حفظ کند. آیین و مرام حسنی را فقط کسانی می‌‌فهمند که حکومت را تنها راه غلبه بر شرّ نمی‌دانند و برای به دست آوردن یا نگه داشتن آن دست به هر وسیله‌ای نمی‌یازند.

این اثر پنج فصل دارد. در فصل اول که به نام از مدینه تا مدینه است به سال‌شمار زندگانی امام، معرفی ایشان و همسرانشان می‌پردازد. فصل دوم شامل زندگانی امام در میانه‌ی میدان‌ها است که به همراهی امام با پدر بزرگوارش در میدان‌های جنگ و همچنین نقش مشاور بودن ایشان در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های امیرالمؤمنین و همچنین نشستن در سوگ پدر و بعد از آن، بر مسند خلافت نشستن ایشان و شرح حال معاویه اشاره دارد.

فصل سوم با عنوان عاشورای صلح، به بررسی صلح امام و دلایل، زمینه‌ها و پیامدهای آن برای مسلمین می‌پردازد. امام حسن وقتی دانست که حکومت بر پیکر جامعه، ممکن نیست مگر به قیمت خون‌های بسیار، سلطنت بر دل‌ها را برگزید و اگر ادامه جنگ برای ایشان ممکن، و برای امّت مفید بود هرگز تن به صلح نمی‌داد.

فصل چهارم با عنوان تا روز واقعه به زندگانی امام از زمان صلح تا رحلت ایشان اشاره دارد. امام چند روز پس از امضای قرار داد از کوفه به مدینه مهاجرت کرد و ده سال در مدینه اقامت گزید. در این مدت مسئولیت امام تازه شروع شده بود و آن گسترش معنویت و اخلاق در میان مسلمانان و تربیت شاگردان و راویان بود.

به اعتقاد نویسنده، همان فرصتی که صلح حدیبیه در اختیار پیامبر گذاشت تا پیام توحید را به گوش قبایل عرب برساند و آنان را با آموزه‌های اسلام آشنا کند صلح با معاویه نیز زمینه را برای آموزش‌های رودررو میان امام و امت فراهم کرد.

در فصل پنجم با عنوان گفتار و رفتار مجتبوی، به ذکر برخی از فضایل امام حسن پرداخته می‌‌شود و تحت عنوان چلچراغ، چهل حدیث از سخنان گهربار ایشان نقل می‌گردد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...