هدف استخراج مهارت‌های رفتاری از دل متون کهن دینی مانند صحیفه سجادیه بود... کتاب «رفیق اعلی» اثر کریستن بوبن، زندگی‌نامه و نیایش‌های فرانچسکوی قدیس، برایم خیلی جالب بود... جامعه نیاز به آموزگاری مانند امام سجاد داشت که امید را به جامعه تزریق کند تا اراده جامعه و امت برای بهبود شرایط برگردانده شود... دقیقا آن درخواست‌هایی از خداست که اوضاع و احوال زندگی ما را در ابعاد مختلف روبه‌راه می‌کند


ساده‌ترین نوع ارتباط با خدا | ایکنا


«همه چیز روبه راه است؛ ممنونم» عنوان کتاب تازه منتشرشده‌‌ای در نشر خیمه است که در آن برداشت‌های ادبی و امروزی از صحیفه سجادیه پیش چشم مخاطب قرار می‌گیرد و می‌تواند زاویه جدیدی از نگاه به صحیفه سجادیه و دعا و نیایش باشد. در سالروز میلاد باسعادت صاحب صحیفه سجادیه، حضرت علی بن‌الحسین، امام سجاد(ع)، با شهاد زمانی، قاری قرآن و نویسنده کتاب «همه چیز روبه راه است، ممنونم»، درباره نحوه نگارش و محتوای این کتاب ارزشمند گفت‌وگو کردیم.

همه چیز روبه راه است؛ ممنونم در گفت‌وگو با شهاد زمانی

«همه چیز رو به راه است؛ ممنونم» از کجا شکل گرفت؟

در خلال یک پژوهش میان‌رشته‌ای در حوزه مهارت‌های رفتاری با دوست گرانقدرم سلمان صحرایی، برای اینکه مهارت‌های رفتاری را از دل متون کهن دینی مانند قرآن، نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه استخراج کنیم، به این متون مراجعه می‌کردیم. از آنجا که با این زاویه دید به سراغ این متون می‌رفتیم و هدفمان استخراج برداشت‌های به‌روز و کاربردی و متفاوت ذیل عنوان مهارت‌های رفتاری بود، گاه به برداشت‌های جدیدی می‌رسیدیم که در ترجمه‌ها نمی‌دیدیم و برایمان جالب بود. حس کردم باید پیامی را که از عبارات نهج‌البلاغه و صحیفه‌ سجادیه دریافت می‌کنم بنویسم.

«خدای مهربانم!/ چقدر خوب می‌شود/ اگر امروز بهترین روز زندگی‌ام باشد/ کمکم کن همین امروز/ و حتی همین لحظه را قدر بدانم/ و فردا خشنودترین آدم روی زمین باشم» این اولین عبارتی بود که از صحیفه سجادیه بازنویسی کردم.
دو سه مرتبه برداشتم از عبارات صحیفه سجادیه، و چیزی که خودم نوشتم، تبدیل به جملات و عباراتی شد که متفاوت بود و به برخی از دوستانم که نشان می‌دادم برایشان جالب بود.

یعنی در خلال کار پژوهشی شما ترجمه جدیدی از صحیفه سجادیه رقم خورد؟

خیر، در حقیقت ما کار پژوهشی می‌کردیم و نه مترجم بودیم و نه قرار بود روی صحیفه و نهج‌البلاغه کار ویژه‌ای انجام دهیم. فقط قرار بود یکسری برداشت‌ها را با موضوع مهارت‌های رفتاری از این متون استخراج کنیم که همزمان مواردی در صحیفه برایم جالب بود، چون توفیق حضور در جلسات شرح صحیفه آقای حاجی علی‌اکبری در مجموعه سرچشمه را پیدا کرده بودم ارتباط و علاقه‌ام با صحیفه بیشتر شد.

در کنار این، به ‌طور اتفاقی در صفحه اینستاگرام دکتر رسولی‌پور به تبلیغ کتاب «رفیق اعلی» اثر کریستن بوبن، زندگی‌نامه و نیایش‌های فرانچسکوی قدیس، برخوردم و آن کتاب برای من خیلی جالب بود. در پایان این کتاب یک‌سری نیایش‌ها قرار دارد که با توجه به اینکه انس من با صحیفه سجادیه بیشتر شده بود و به عبارات و پیام‌های به‌روز و جالبی دست یافته بودم، این نیایش‌ها جرقه دیگری را در ذهن من ایجاد کرد. سپس منتخبی از صحیفه سجادیه را انتخاب کردم و با همین رویکرد و با اشراف به اینکه ادبیات، نگارش و گفتار نسل جدید تغییر کرده است، این نوشته‌ها را مقداری به زبان روز و ادبیات نسل جدید نزدیک کردم. بنابراین نامش ترجمه نیست، بلکه بازنویسی است.

در حقیقت متن صحیفه را خوانده‌ام و پیام و احساسی را که از دل آن دریافت کردم نوشتم. بنابراین در این کتاب شما با ترجمه تحت‌اللفظی مواجه نیستید، بلکه با بازنویسی و ترجمه نوینی روبه‌رو هستید. حتی فرم کار به گونه‌ای پیش رفت که تیپ دعاها را هم عوض کردم؛ مثلاً عبارت دعای مکارم‌الاخلاق برای نوجوان ۱۲-۱۳ ساله خیلی واضح و بیّن نیست. بنابراین مکارم‌الاخلاق تبدیل شد به اخلاقم را خوب کن.

این روند برای همه دعاها و نیایش‌های صحیفه سجادیه انجام شد؟

۳۳ دعا از ۵۴ دعا انتخاب شد؛ یعنی دعاهایی را که حس می‌کردم عبارات آنها می‌تواند برای جوانان و نوجوانان مفیدتر و جذاب‌تر باشد. البته این کار در اوایل شیوع کرونا جمع شد و در ماه رمضان هم توفیقی نصیبم شد که این کتاب را بنویسم. ابتدا خیلی امید نداشتم که اتفاق خاصی بیفتد، اما کتاب را به حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، مدیر نشر خیمه، نشان دادم تا نظرشان را درباره آن بگویند. سپس ایشان پیشنهاد کردند که آن را چاپ کنم. بعد از سه سال این کتاب چاپ شد.

چون این کتاب یک جلد از پنج جلد مجموعه «آسمان همین حوالی» است. آسمان همین حوالی شامل ۵ جلد قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه، منتخب غررالحکم و منتخب مفاتیح‌الجنان است. همچنین، تصویرگری این کتاب را محمدرضا دوست‌محمدی به عهده گرفته‌اند. تصویرگری ایشان خیلی حس و حال اثر را بالا برد.

اگر بخواهیم نگاه دیگری به صحیفه داشته باشیم این است که باید بررسی کنیم این کتاب در چه دوره‌ای نوشته شد. این کتاب را امام سجاد(ع) در زمانی نگاشت که حوادث تکان‌دهنده‌ای مانند کربلا رخ داد و سرنوشت خود را در برابر این اتفاق و بلایی که بر سرشان می‌آمد محتوم می‌دید و جامعه امید و اراده‌اش را برای اینکه شرایط را بهبود ببخشد از دست داده بود و نیاز به آموزگاری مانند امام سجاد داشت که امید را به جامعه تزریق و آن فطرت غبارگرفته را پاکسازی کند و امید دهد تا اراده جامعه و امت برای بهبود شرایط برگردانده شود.

تعبیر شهید صدر از آن دوره، مرگ امت است. امت مرده است، چون اراده‌اش مرده است. اراده ندارد که بلند شود. می‌فهمد حق و منکر چیست و می‌بیند به حق عمل نمی‌شود و به منکر پرداخته می‌شود، ولی اراده ندارد که برخورد و انتقاد کند و در مقابل ظلم بایستد. به نظرم ارزش صحیفه سجادیه اینجا مشخص می‌شود. وقتی مخاطب با این کتاب مواجه می‌شود باید بداند که تاریخچه و شرایط اجتماعی آن چیست.

همه چیز روبه راه است؛ ممنونم

به مجموعه در حوالی آسمان و کار روی قرآن کریم که کلام خداست و نهج‌البلاغه و سایر ادعیه اشاره کردید. در خلال این کار آیا تفاوت حسی بین روایت صحیفه سجادیه، نهج‌البلاغه و ادعیه‌ای که بر آن کار شد، احساس شد؟ به عبارت دیگر آیا بازنویسی صحیفه سجادیه به زبان امروزی و ادبی را با دیکر کارها متفاوت دیدید؟

فرم هر کتاب متفاوت است و به اقتضای آن فرم متفاوت می‌شود، چون موضوع نهج‌البلاغه با صحیفه متفاوت است. صحیفه سجادیه دعا و نیایش است، ولی نهج‌البلاغه موضوع اجتماعی‌تر و گسترده‌تری دارد. من دعاهای دیگری مانند عرفه، ابوحمزه، شعبانیه، کمیل و ندبه را کار کرده‌ام که در مجلد منتخب مفاتیح‌الجنان یک-دو سال آینده چاپ می‌شود. اگر بخواهم صحیفه را با دعاهای دیگر مقایسه کنم، فکر می‌کنم این تعبیر بدی نباشد که بگویم این کتاب در مقایسه با عرفه، ابوحمزه و شعبانیه زمینی‌تر است. اگر کسی بخواهد نیایش و ارتباط و گفت‌وگو با خدا را آغاز و حل مشکلاتش را از خدا طلب کند، در صحیفه سجادیه ساده‌ترین نوع ارتباط با خدا وجود دارد، چون جامعه را با این دعا تربیت می‌کند و دستش را می‌گیرد و آرام آرام بلندش می‌کند تا خودش را پیدا کند. اگر بخواهیم به دعا و نیایش بپردازیم، صحیفه سجادیه آغاز خوبی است که مخاطب با فرهنگ دعا و نیایش و ارتباط با خدا و چگونگی آن آشنا شود. سطوح بعدی هم عرفات، ابوحمزه و شعبانیه است.

ارتباط این فرم با محتوا چگونه شکل گرفت؟

به نظرم فرم تا حدی محتوا را می‌سازد. در زمانه‌ای که خیلی فرصت ندارید مخاطب را همراه کنید، در فضای مجازی مانند اینستاگرام فرصت دارید که مخاطب خود را قانع کنید. اگر جلد کتاب را دیده باشید، عبارت صحیفه سجادیه را نمی‌بینید. کتاب را که باز می‌کنید تا جایی که امکان داشت سعی کردم مخاطب را با عبارات و کلماتی مواجه نکنم که ذوقش از بین برود. هدف این بود که صحیفه سجادیه به مخاطب به ویژه نسل جدید که مقداری دین‌گریز و اصطلاحاً قشر خاکستری است شناسانده شود، زیرا وقتی به آن‌ها می‌گویید صحیفه سجادیه، فکر می‌کنند که به زبان عربی است و واژه‌ها و عبارات برایشان گنگ خواهد بود. در واقع باید اصطلاحات ساده شوند تا این کتاب مورد پسند نسل جوان قرار گیرد و بداند که از خواندن چه کتابی محروم بوده است تا در نتیجه به سراغ اصل آن برود.

به عنوان سوال پایانی درباره عنوان هم توضیح دهید.

دعای عافیت امام سجاد(ع) که دعای بیست و سوم صحیفه سجادیه است و آیت‌الله شبیری زنجانی هم بسیار تاکید دارد که شب قدر این دعا را در اولویت دعاهای خود قرار دهید، دقیقا آن درخواست‌هایی از خداست که اوضاع و احوال زندگی ما را در ابعاد مختلف روبه‌راه می‌کند؛ لذا تیتر «همه چیز روبه‌راه است؛ ممنونم» را برای آن انتخاب کردم و همین شد عنوان کتاب.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...