شماره جدید «نگاه نو» با دو بخش ویژه «ایران و روسیه» و «بحران کرونا و بحران جهان» و عکس روی جلد فریبرز رئیس‌دانا منتشر شد.

نگاه نو به ایران و روسیه با بحران کرونا و بحران جهان

به گزارش ایسنا، بخش ویژه «ایران و روسیه» با این مطالب همراه است: «ویژگی‌های ساختار قدرت در روسیه» نوشته حسن بهشتی‌پور، «روابط ادبی امروز ایران و روسیه» نوشته آبتین گلکار، «سیمای ایران و ایرانی از چشم همسایه‌ شمالی» نوشته جواد مرشدلو، «پیوسته ایران: وضعیت کنونی مطالعات ایران‌شناسی در روسیه» از گودرز رشتیانی و «تأثیر تحولات سیاسی بین‌المللی بر روابط ایرانی و روسیه» از الهه کولایی.

«تاریخ‌نگاری با «چسب و قیچی»» از نادر انتخابی، «سکوت مرد زبان» نوشته حسین معصومی همدانی، «طرحی از چالش‌های فهم هویت در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷» نوشته حسین فراستخواه و «اولین کاربرد واژه سوسیالیسم در مطبوعات فارسی‌زبان داخلی» نوشته شکوفه میبدی مطالب بخش مقاله «نگاه نو» هستند.

در بخش ویژه «بحران کرونا و بحران جهان» هم این مطالب درج شده است: «جان کلام داستان‌های مبتنی بر بیماری‌های همه‌گیر» نوشته جیل لپور با ترجمه بهرام فرهنگ، «هانا آرنت و فاصله‌گذاری اجتماعی» از کیت برشت با ترجمه شیرین کریمی، «رمان‌های مبتنی بر همه‌گیرهای بزرگ به ما چه می‌آموزند» نوشته اورهان پاموک با ترجمه ماندانا فرهادیان، «امروز همه ما نقاشی‌های ادوارد هاپر هستیم»  گفت‌وگوی دانیل فولتسکه با آلکساندر کلوگه با ترجمه سحر رضایی، «چشم‌اندازهایی از دل کرونا» نوشته پرویز صداقت و «اقتصاد پساکرونایی جهان» نوشته احمد سیف.

همچنین «کوششی مستقل و دور از محدودیت‌های مَدرسی» نوشته علی حصوری  درباره کتاب «در کشاکش دین و دولت» نوشته محمدعلی موحد، «حاجت تیغ برکشیدن نیست!» پاسخ محمدعلی موحد به علی حصوری، «بنیادهای ساختاری و فکری شیطان وجود ندارد» از امیر پوریا، «رقص آتش از خاکستر» از امیر بهاری، «باید ترانه بخوانی» نوشته حسین زاهدی و «ایرج افشار و شاهرخ مسکوب» نوشته الوند بهاری در بخش نقد و نظر این شماره از «نگاه نو»منتشر شده‌اند.

«آفتاب و بهشت» نوشته حسن بلاسم با ترجمه نرگس قندیل‌زاده نیز در بخش داستان آمده است.

در بخش رویداد و گزارش «نگاه نو» هم این مطالب را می‌خوانیم: «هشتادسالگی احمدرضا احمدی» نوشته شمس لنگرودی، «فریبرز رئیس دانا (۲۹ دی ۱۳۲۳- ۲۶ اسفند ۱۳۹۸)» از محمد مالجو، «نجف دریابندری (۱۳۰۹ - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹)» نوشته علی میرزائی، «اسکندر فیروز (۱۶ مرداد ۱۳۰۵ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۸)» نوشته محمد درویش، «ثریا قزل‌ایاغ (۵ دی ۱۳۲۲- ۱۴ فروردین ۱۳۹۹)» و «هوشنگ ظریف (۱۶ آذر ۱۳۱۷ تا ۱۷ اسفند ۱۳۹۸)» نوشته سپنتا حامدی‌نژاد.

شماره ۱۲۵ «نگاه نو» با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی علی میرزائی در ۲۵۸ صفحه با شمارگان ۴۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان عرضه شده است. الوند بهاری، مژده دقیقی، محمد دهقانی، رضا رضایی، آبتین گلکار و حسین معصومی همدانی از هیئت مشاوران این مجله هستند.

................ هر روز با کتاب ..............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...