کتابخانه ملی رژیم صهیونیستی با شرکت در کشمکشی قضایی، به دنبال تصاحب آثاری از «فرانتس کافکا» نویسنده مشهور آلمانی یهودی است. این در حالی است که آرشیو ادبی «مارباخ» آلمان نیز تمایل خود را برای داشتن این آثار ابراز کرده است.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری آلمان، این کتابخانه در نظر دارد تا مانع از فروش بخشی از آثار کافکا شود که در میراث به جا مانده «مکس برود» ناشر آثار او پیدا شده و دو وارث سالمند «برود» قصد فروش آن را دارند.

احتمال می‌رود یکی از دست نوشته‌های کافکا با عنوان «آماده سازی ازدواج در کشور» نیز در آرشیو «برود» موجود باشد.

براساس این گزارش این دو بانوی 80 ساله به دلیل این درگیری قضایی امکان دستیابی به املاک و مستغلات، جواهرات و پول‌های به ارث رسیده به خود را ندارند.


فرانتس کافکا در سال 1924 و پیش ازمرگش از دوستش «برود» خواسته بود تا تمامی آثار وی را بسوزاند اما او این آثار را منتشر کرد و در پی انتشار آثار، کافکا به شهرتی جهانی دست یافت.

«برود» در سال 1939 در حالی از دست نازی‌ها از پراگ گریخت که آثار کافکا را در چمدانش با خود حمل می‌کرد.

پس از درگذشت «برود» در سال 1968، میراث وی که مشتمل بر دست نوشته‌های بسیاری از « کافکا » نیز بود، در دسترس «استر هوفه» منشی سابقش قرار گرفت. «هوفه» بخشی از این دست نوشته‌ها را فروخت و بقیه را در گاوصندوق‌هایی در تل‌آویو و سوییس قرار داد. اما پس از مرگش در سال 2007 در سن 101 سالگی، این ارثیه به دست دو دخترش افتاد.


مطبوعات صهیونیستی سال پیش خبر داده بودند که دست نوشته‌های کافکا در خانه‌ای پیدا شده‌اند که محل زندگی سگ‌ها و گربه‌هاست و وضعیت بسیار نامساعدی دارد؛ از این رو به منظور حفاظت از این دست نوشته‌ها، انتشار آن‌ها مطرح شد که با مخالفت وارثان «هوفه» رو به رو شد.

دادگاه در حال حاضر به شکایت مربوط به بخشی از این ارثیه که به آثار کافکا مربوط است، رسیدگی می‌کند.

وکیل این دو خواهر در مصاحبه‌ای اظهار کرده است : نمی‌شود که پول هنگفتی از این ارثیه در بانک باشد و این وراث به سختی زندگی کنند. هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که این ارثیه وارد چنین درگیری قضایی شود.

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...