امام محمد غزالی از بزرگ‌ترین دانشمندان و اندیشمندان ایران اسلامی است که تاکنون درباره‌اش بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند؛ اما جایگاه او در سپهر اندیشه چنان والاست که همچنان به درنگ در آثار و افکارش نیازمندیم.

امام محمد غزالی در مسیر تحول روحی» [الفیلسوف الغزالی إعادة تقويم لمنحى تطور الإمام الغزالي الروحي] عبدالامیر اعسم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «امام محمد غزالی در مسیر تحول روحی» [الفیلسوف الغزالی إعادة تقويم لمنحى تطور الإمام الغزالي الروحي] نوشته دکتر عبدالامیر اعسم، دانشمند عراقی و دانش‌آموخته فلسفه دانشگاه کمبریج است که توسط علیرضا باقر به زبان فارسی برگردانده شده است. اعسم پس از سال‌ها پژوهش در آثار و افکار غزالی، این اثر ممتاز را به حوزه غزالی‌پژوهی پیشکش کرده است. او کتاب خود را در هفت فصل سامان داده است: در فصل نخست به شناساندن آثار کهن و مهم‌ترین آثار اروپایی و عربی می‌پردازد که به غزالی اختصاص دارند و یا از او بحث کرده‌اند. البته اعسم وعده داده است که کتابشناسی مفصل و جدیدی درباره آثار غزالی منتشر کند.

فصل دوم به زندگی، تحصیلات و سفرهای غزالی پرداخته است. فصل سوم به روش‌های کلی اندیشه غزالی اختصاص دارد. نویسنده در این فصل نشان می‌دهد که او در پی آن بوده که با تکیه بر نقد دانش‌های رایج در سپهر اندیشه دینی، طرحی نو درافکند و عملا در زمینه‌هایی مانند تعلیم و تربیت و روان‌شناسی به مرز نوآوری نیز رسیده است. او وحی و شریعت را محور معرفت و سعادت بشر قرار داده و معتقد است که دانش‌های دیگر نیز اگر با این محور همسو باشد، می‌تواند به انسان کمک کند. به اعتقاد نویسنده، غزالی در جامعه‌ای در آستانه فروپاشی می‌زیسته و همین سبب شده است که شخصیتی چند بعدی (فقیه / متکلم / فیلسوف / صوفی) پیدا کند؛ چیزی که عامل برخی تناقض‌ها و تعارض‌ها در افکار و آثارش شده است.

اعسم در فصل چهارم به بیماری غزالی می‌پردازد و نشان می‌دهد که او در پی ناامیدشدن از فقه و فلسفه و حتی کلامِ رایج در آن روزگار، دچار اضطرابی روانی و اختلالی عقلی می‌شود که او را به ورطه شک می‌کشاند و از آنجاست که بار دیگر به تصوف می‌گراید؛ گرایشی که از کودکی با او همراه بوده است. اعسم بر این باور است که برخی بیماری غزالی را افسردگی ژنتیک و اختلال اعصاب اندامی دانسته‌اند که شخص مبتلا را به شکل دوره‌ای گرفتار می‌سازد و بنابراین بعید نیست که بخشی از تعارض‌های فکری غزالی به این بیماری مربوط باشد.

فصل پنجم به معرفی و نقد إحیاء علوم الدین می‌پردازد و ویژگی‌ها و اهمیت این کتاب را در نقد تصوف و صوفیان بررسی می‌کند. در فصل ششم نقشه داخلی ساختمان تصوف را از نگاه غزالی ترسیم می‌کند و یادآور می‌شود که غزالی در این نقشه، قلب را محور قرار می‌دهد و عقل را تابع آن؛ قلبی که جایگاه نور و الهام است و معرفتش بر خلاف عقل، یقینی است. اعسم در فصل هفتم کتاب به ریشه‌های تصوف در اندیشه غزالی می‌پردازد و آن را به صوفی‌گرایی پدر و سپس سرپرست دوران کودکی‌اش برمی‌گرداند که زمینه‌ساز بهره‌گیری غزالی از فارمدی طوسی می‌شود. البته این صوفی‌گرایی هنگامی که غزالی در نظامیه بر کرسی تدریس می‌نشیند و در بغداد همنشین خلفا می‌شود، چونان آتشی زیر لایه‌ای از خاکسترِ دنیاگرایی نهان می‌گردد و سرانجام در زمان بیماری و هنگامی که دنیاگرایی و دنیاگریزی در جان او با یکدیگر ستیزی سخت داشتند، غزالی سرانجام به دنیاگریزی می‌گراید و تصوفی معتدل را برمی‌گزیند تا بتواند چونان قشیری، جنید، محاسبی و شمار دیگری از صوفیان، شریعت را با طریقت آشتی دهد.

اعسم در پایان نتیجه می‌گیرد که منحنی زندگی غزالی جلوه‌ای انسانی، بلندپروازانه و البته خردورزانه داشته است. او هر اندیشه‌ای را در جست‌وجوی یقین کاویده است و سرانجام پس از صوفی‌شدن، به ایمان قلبی رسیده، عقل را بر زمین می‌نهد و با ایمان به آسمان پر می‌کشد.

کتاب «امام محمد غزّالی، در مسیر تحول روحی» نوشته عبدالأمیر اعسم ترجمه علیرضا باقر از سوی نشر شایا در 167 صفحه به بهای 65‌هزار تومان منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...