آلن روب گریه

07 فروردین 1385

آلن-روب-گریه

از دانشکده‌ی‌ کشاورزی‌ فارغ‌التحصیل‌ شد و به‌ عنوان‌ مهندس ‌در سازمان میوه‌ها و مرکبات‌ گرمسیری‌ مشغول‌ به‌ کار گردید و سفرهایی‌ به‌ مراکش‌، گینه‌، گوادلوپ‌ و مارتینیک‌ کرد. نخستین رمانش "جوانی" را در بیست و دو سالگی نوشت ولی این رمان هرگز منتشر نشد. در سال 1949 رمان "شاه‌کشی"(A Regicide) را به پایان رساند که از سوی انتشارات گالیمار رد شد.

آلن روب گریه (Alain Robbe Grillet) در 18 اوت ‌ 1922 در شهر برست‌ در شمال غربی فرانسه‌ به‌ دنیا آمد. در سال‌ 1945 از دانشکده‌ی‌ کشاورزی‌ فارغ‌التحصیل‌ شد و به‌ عنوان‌ مهندس ‌در سازمان میوه‌ها و مرکبات‌ گرمسیری‌ مشغول‌ به‌ کار گردید و سفرهایی‌ به‌ مراکش‌، گینه‌، گوادلوپ‌ و مارتینیک‌ کرد. نخستین رمانش "جوانی" را در بیست و دو سالگی نوشت ولی این رمان هرگز منتشر نشد. در سال 1949 رمان "شاه‌کشی"(A Regicide) را به پایان رساند که از سوی انتشارات گالیمار رد شد. این رمان سرانجام سی سال بعد پس از بازنویسی توسط انتشارات مینویی به چاپ رسید.

در سال 1951 به علت بیماری مجبور به بازگشت به فرانسه شد و هنگام سفر با کشتی، نوشتن رمان "پاک‌کن‌ها"(The Erasers) را آغاز کرد. او بعدها دستنویس "پاک‌کن‌ها" را به انتشارات مینویی سپرد. این رمان در سال 1953 برنده جایزه فنئون شد. روب گریه در سال 1951 با «کاترین راستاکیان» هنرمند نامدار فرانسوی ازدواج کرد و برای کتاب او «تصویر»، پیشگفتاری با نام مستعار نوشت.

در سال 1955 رمان "چشم چران" (The Voyeur)را به چاپ رساند که جایزه منتقدان را از آن او کرد. او از آن پس شروع به همکاری با گاهنامه اکسپرس کرد. مقالات روب گریه در این مجله سال‌ها بعد در کتاب مستقلی با عنوان "برای یک رمان نو" به چاپ رسید. موفقیت اصلی آلن روب گریه در سال 1957 بود که رمان "حسادت" (Jealousy) منتشر شد و این کتاب برای نویسنده شهرت و اعتبار فراوانی را به ارمغان آورد. در "حسادت" عناصر معمول و متعارف رمان از قبیل هسته داستانی (Plot) شخصیت، توصیف، زمان و مکان، راهنمایی‌های معمول برای هدایت خواننده، همه و همه نادیده انگاشته شده است. در این اثر وضع یک شوهر حسود و شکنجه‌های ذهنی او، با سبکی نوین مطرح شده است.

در سال 1960 در بحبوحه جنگ استقلال الجزایر آلن روب‌گریه به اتفاق 121 روشنفکر فرانسوی بیانیه‌ای را برای دفاع از مردم الجزایر و محکوم شمردن اقدامات سلطه‌طلبانه دولت فرانسه منتشر کرد. با این وجود روب‌گریه برخلاف ژان پل سارتر به تعهد سیاسی نویسنده باور نداشت و معتقد بود نویسنده مجاز نیست تا آثارش را در خدمت این یا آن جریان سیاسی قرار دهد. آلن روب‌ گریه در جمعی دانشجویی در پاسخ سؤال «ادبیات چیست؟» آن را این‌گونه تعریف می‌کند: "من می‌توانم به شما بگویم که ادبیات چه چیزی نیست، زیرا به ادبیات جز با دید تاریخی نمی‌شود نگاه کرد. ادبیات حرکت پژوهشی در کنه زبان است؛ پرسشی است که از دنیا می‌شود."

دیگر گرایشات مهم روب گریه علاقه فراوان او به نگارش فیلم‌نامه و کارگردانی فیلم است. او در فاصله سال‌های 1961-1964 فیلمنامه "سال گذشته در مارین باد" را نوشت که به وسیله آلن رنه ساخته شد. کارگردانی فیلم "قطار سریع‌السیر اروپا" با شرکت ژان لویس ترن تینان که با استقبال فراوانی روبه‌رو شد و همچنین دو فیلم "لغزش تدریجی لذت" و "بازی با آتش" از دیگر فعالیت‌های سینمایی آلن روب گریه به حساب می‌آید.

درونمایه‌ی‌ تمام‌ آثار روب‌ گریه‌ به‌ بازیابی‌ دنیای‌ اشیاء است‌. دنیایی‌ که‌ رابطه‌‌ آدم‌ها را در چرخه‌‌ دنیای‌ سرمایه‌داری‌ و افسون‌ جامعه ‌مصرفی‌ رقم می‌زند. "در هزارتو"(In the Labyrinth-1959) و "جام شکسته" از دیگر آثار این نویسنده هستند.

مریم السادات فاطمی

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...