زندگینامه داستانی مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی نوشته سعیده لطفعلی تبار احمدی با عنوان «خدا را به شما می سپارم» توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.

سید جمال الدین گلپایگانی «خدا را به شما می سپارم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب به گفته نویسنده‌اش، قطعاتی از زندگانی عارف گمنامی است که با دریافت نامه‌ای به خط او؛ آیت الله بروجردی از جا برمی‌خاست. در بدرقه پیکر او؛ آیت الله قاضی، کفش جلوی قدم‌هایش جفت می‌کرد. در بیان مقامات معنوی او؛ استادش آقا سید احمد کربلایی، اعجوبه علم و عرفان، تصریح می‌فرمود که آقا سید جمال در سیر معنوی از ایشان بالاتر زده و از استادش بی نیاز گشته است.

سعیده لطفعلی تبار احمدی می‌گوید در اهمیت پرداختن به زندگی آیت‌الله گلپایگانی؛ همین بس که آیت‌الله بهجت او را فردی معرفی می‌کرد که پله‌های عروج را پله پله نمی‌پیمود، بلکه پرواز می‌کرد، به گونه‌ای که از هم ردیف‌هایش پیشی می‌گرفت. و در بیان میزان علاقه امامش به او؛ اینکه بارها با امام زمانش ملاقات کرده و از دست مبارکشان سکه‌ای عیدی گرفتند. این‌کتاب یک مجموعه داستانی از پازل‌های زندگی این عارف است که دربردارنده چگونگی گذر عمر او و ویژگی‌های شخصیت‌شان است.

تلاش این‌مولف در کتاب پیش‌رو این بوده که بیش از اینکه آقا سیدجمال، شخصیتی دست نیافتنی و دارای توانایی‌های بالای روحی و جسمی به مخاطب معرفی شود، به ویژگی‌های خُلقی و رفتاری او به عنوان یک شخصیت الگو پرداخته شود؛ شخصیتی که هیچ گاه به دنبال کشف و شهود و کسب کرامات مختلف نبوده و هدفش تنها رشد روحی در جهت بدل شدن به بنده‌ای خالص و عالی برای معبود و محبوب خود بوده است.

این‌کتاب با ۲۱۶ صفحه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...