زندگینامه داستانی مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی نوشته سعیده لطفعلی تبار احمدی با عنوان «خدا را به شما می سپارم» توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.

سید جمال الدین گلپایگانی «خدا را به شما می سپارم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب به گفته نویسنده‌اش، قطعاتی از زندگانی عارف گمنامی است که با دریافت نامه‌ای به خط او؛ آیت الله بروجردی از جا برمی‌خاست. در بدرقه پیکر او؛ آیت الله قاضی، کفش جلوی قدم‌هایش جفت می‌کرد. در بیان مقامات معنوی او؛ استادش آقا سید احمد کربلایی، اعجوبه علم و عرفان، تصریح می‌فرمود که آقا سید جمال در سیر معنوی از ایشان بالاتر زده و از استادش بی نیاز گشته است.

سعیده لطفعلی تبار احمدی می‌گوید در اهمیت پرداختن به زندگی آیت‌الله گلپایگانی؛ همین بس که آیت‌الله بهجت او را فردی معرفی می‌کرد که پله‌های عروج را پله پله نمی‌پیمود، بلکه پرواز می‌کرد، به گونه‌ای که از هم ردیف‌هایش پیشی می‌گرفت. و در بیان میزان علاقه امامش به او؛ اینکه بارها با امام زمانش ملاقات کرده و از دست مبارکشان سکه‌ای عیدی گرفتند. این‌کتاب یک مجموعه داستانی از پازل‌های زندگی این عارف است که دربردارنده چگونگی گذر عمر او و ویژگی‌های شخصیت‌شان است.

تلاش این‌مولف در کتاب پیش‌رو این بوده که بیش از اینکه آقا سیدجمال، شخصیتی دست نیافتنی و دارای توانایی‌های بالای روحی و جسمی به مخاطب معرفی شود، به ویژگی‌های خُلقی و رفتاری او به عنوان یک شخصیت الگو پرداخته شود؛ شخصیتی که هیچ گاه به دنبال کشف و شهود و کسب کرامات مختلف نبوده و هدفش تنها رشد روحی در جهت بدل شدن به بنده‌ای خالص و عالی برای معبود و محبوب خود بوده است.

این‌کتاب با ۲۱۶ صفحه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...