رمان «غول قاجار» نوشته کیوان امجدیان توسط انتشارات شنل به چاپ دوم رسید.

غول قاجار کیوان امجدیان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب تجربه‌ای برای همه علاقه‌مندان به کتاب‌های کودک و نوجوانان است که ما را با دوره‌ای سیاه از تاریخ ایران آشنا می‌کند. نویسنده در خلال اتفاقاتی جذاب و خلق موقعیت‌هایی خنده‌دار، دست نوجوانان را می‌گیرد و با خود به دربار پرتنش و فساد قاجار می‌برد.

ناصر شخصیت اول رمان «غول قاجار» که تیله باز قهاری است توسط مظفرالدین شاه احضار می‌شود. او از همه جا بی خبر همراه غول مخصوص شاه به دربار راه می‌یابد و با اتفاقات جالبی مواجه می‌شود.در این سفر ناصر با فساد فراگیر دربار آشنا می‌شود. همچنین او در جریان فقری قرار می‌گیرد که دامنگیر مردم کشورمان است اما درباریان نسبت به آن بی تفاوت هستند.

نویسنده در مقدمه کتاب نوشته است:

«خدا را چه دیده اید. شاید یکی پیدا شد و گفت: آفرین! چه داستان خوبی نوشته‌ای. بعد تماس بگیرد که فیلمنامه اش را بنویسیم و بعد هم ساخت فیلم و سریال و معروف شدن و جشنواره فجر و سیمرغ بلورین. آن وقت بروم بالای سن و بگویم این سیمرغ را با تمام وجود می‌خواهم تقدیم کنم به همسرم.»

رمان «غول قاجار» در ۱۵۲ صفحه، با قیمت ۸۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...