«کره اسب آتشین» با ترجمه محمد قاضی و «اسب و سگ» [The dog and the horse] با ترجمه غلامرضا امامی از سوی انتشارات گویا روانه بازار کتاب شدند.

کره اسب آتشین و اسب و سگ [The dog and the horse]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایلنا، دو کتاب مصور و رنگی «کره اسب آتشین» و «اسب و سگ» از سوی نشر گویا و در مجموعه «نویسندگان بزرگ، خوانندگان کوچک» به فارسی ترجمه و منتشر شد.

«کره اسب آتشین» کتابی برای کودکان و نوجوانان از «ولادیمیر مایاکوفسکی» [Maiakovskii, Vladimir Vladimirovich] است که با ترجمه «محمد قاضی» منتشر شده و به معرفی مشاغل می‌پردازد.

مایاکوفسکی نویسنده و شاعر شهیر روسی است که محمد قاضی کتاب «کره اسب آتشین» او را با نثری روان و آهنگین به فارسی ترجمه کرده است.

«اسب و سگ» هم عنوان کتابی از «ولتر» [Voltaire] نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی است که با ترجمه «غلامرضا امامی» از سوی نشر گویا روانه بازار کتاب شده است.

ولتر در زندگی پربارش در جستجوی دادگری و آزادی، کتاب‌های متعددی نوشت و به قصه‌های قدیمی و حکمت‌های باستانی ایرانی دلبسته بود.

«اسب و سگ» هم در راستای همین علاقه ولتر، بر پایه داستان ایرانی زیبایی از اوستا، کتاب مقدس ایرانیان باستان نگاشته شده و روایتی است از قصه‌ای کهن برای نسلی نو.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...