کتاب «درختی که هزارجور میوه می داد» منتشر شد.

درختی که هزارجور میوه می داد گفتگوی داوود کیانیان با پروانه باغچه‌بان

به گزارش کتاب نیوز، «درختی که هزارجور میوه می داد» گفتگوی داوود کیانیان با پروانه باغچه‌بان است که توسط توسط نشر ثالث به تازگی منتشر شده است.

پروانه باغچه‌بان (1308- ) دختر مرحوم جبار باغچه‌بان (1264-1345) است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

هر کتابِ خاطره‌ای زمان و زمانه‌ای را به تصویر می‌کشد که سال‌ها با خوانندهٔ آن فاصله دارد. این آثار در عین آموزنده و سرگرم‌کننده بودن فرهنگ را چونان گنجی منتقل و از این راه به یکپارچگی و قوام ملی کمک می‌کنند. «تاریخ شفاهی یکصد سال تئاتر کودک و نوجوان در ایران» تئاتر را در گستره‌ای به بزرگی ایران فرهنگی در درازای سدهٔ اخیر و از چشم مخاطب کودک و نوجوان می‌نگرد. یکی از خانواده‌های تأثیرگذار بر این مخاطبان و بر گسترش آموزش در ایران خانوادهٔݢݣ باغچه‌بان است. شادروان جبار باغچه‌بان پیش از همه به اهمیت تئاتر در رشد و بالندگی کودکان و نوجوانان پی برده بود، پس او راهی را آغاز کرد که بعدها دیگران از جمله پروانه، دخترش، ادامه دادند‌. این کتاب روایتی از زندگی پروانه باغچه‌بان و تلاش او و خانواده‌اش در خدمت به فرهنگ ایران است.

«درختی که هزارجور میوه می داد» گفتگوی داوود کیانیان با پروانه باغچه بان در 132 صفحه و با قیمت 40هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...