دومین مجموعه داستان‌های فرورتیش رضوانیه به شیوه بومرنگ، منتشر شد.

به گزارش کتاب‌نیوز، کتاب «12 سپتامبر» توسط انتشارات صفحه سفید منتشر و عرضه شده است. پیش‌تر کتاب «بومرنگ» از همین نویسنده روانه بازار شده بود. گفته می‌شود با هدف تشویق شهروندان به کاستن از سفرهای دورن شهری، این کتاب در تهران تا مدتی تنها به صورت تلفنی توزیع خواهد شد.

«12 سپتامبر»، بدون پیش‌گفتار و حتی بیوگرافی نگارنده چاپ شده است. فرورتیش رضوانیه، طنزنویسی است که تاکنون شوخی‌های سیزده "کج شدن برج میلاد، واردات فورد به ایران، فروش واحدهای اداری برج میلاد و سمند طلایی 950 میلیون تومانی" را در پرونده خود ثبت کرده است. او 25 سال سن دارد و از 15 سالگی در نشریات و روزنامه‌های مختلفی قلم زده است.

رضوانیه اکنون داستان‌های صفحه آخر ضمیمه‌های «همشهری مسافر» و «همشهری زندگی» را می‌نویسد و با نوشتن 8 داستان در هفته، لقب پرکارترین داستان‌نویس مطبوعاتی را از آن خود کرده است. اگرچه بسیاری داستان‌های او را بیشتر "شبهه داستان" می‌دانند.

در بخشی از داستان "رئیس" این کتاب می‌خوانیم:

«صبح به سختی از خواب بیدار می‌شوید. می‌دانید که روز پرکار و خسته‌کننده‌ای در پیش دارید. متوجه می‌شوید در خانه تنها هستید. به اتاق دخترتان می‌روید و مقابل آینه می‌ایستید. چند دقیقه صورت‌تان را تماشا می‌کنید. احساس می‌کنید که ریش‌تان اصلا مناسب برنامه امروز نیست. از اصلاح صورت متنفر هستید و سال‌هاست که این کار را نکرده‌اید. اما مجبور هستید.
به حمام می‌روید و ماشین ریش‌تراش پسرتان را بر می‌دارید. مقابل آینه می‌ایستید و خط اصلاح را در ذهن‌تـان رسم می‌کنید. دستگاه را روشن می‌کنید و آن را نزدیک صورت‌تان می‌برید. تا به حال این کار را نکرده‌اید و نمی‌دانید چگونه باید دستگاه را در دست بگیرید. از یک نقطه شروع می‌کنید. ریش‌تراش ناگهان از دست‌تان لیز می‌خورد و قسمتی از ریش‌تان را کوتاه می‌کند. حالا باید ریش بلندتان را کوتاه کنید تا هم‌سطح قسمت خراب شده شود. چند ثانیه بعد نیمی از صورت‌تان را سه‌تیغه و صاف می‌بینید...»

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...