مجموعه داستان «کوچ اصوات» نوشته محمدحسن جمشیدی است که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

کوچ اصوات محمدحسن جمشیدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «کوچ اصوات» عنوان یکی از داستان‌های کتاب است که این مجموعه داستان نیز با همین عنوان نامگذاری شده است. در این کتاب علاوه بر داستان «کوچ اصوات»، ۱۵ داستان کوتاه دیگر نیز با عنوان‌های صدای اشیا، خواجه عبداله، سوم شخص، نسخه‌های صامت، مرگبان، ال دادا، نظام آباد ، هفت پشت تنهایی، گورستان قدیمی، راه بند، دستخط، تاریکخانه، خوشه‌های خارک، جناب کبریایی و رادیوی خاموش آورده شده است.

در بخشی از کتاب آمده است: «صدای سوختن شمع‌ها بود و قرص‌هایی آب پز که جداره کتری را کدئین دار کرده بودند. ما بودیم و دوازده متر کاغذ دیواری، دورتادور یخ، با رادیویی خاموش که اذان نمی‌گفت. بیشتر بودیم اما قبض‌های آب و برق بو نبرده بودند.»

پیش از این محمدحسن جمشیدی مجموعه شعرهای «دستخط» و «طراح صحنه» نیز توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده بود.

کتاب «کوچ اصوات» نوشته محمدحسن جمشیدی با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۱۴۷ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...