دبیر جشنواره داستان انقلاب از دوسالانه شدن این جشنواره خبر داد وگفت: به دلیل نداشتن زمان، جشنواره داستان انقلاب دهه فجر سال آینده برگزار می‌شود. 
 

امیرحسین فردی، در گفت و گو با پایگاه خبری حوزه هنری با بیان این که در این جشنواره فقط آثار چاپ نشده داوری می‌شود، افزود: به دلیل کمبود وقت و ارایه فرصت مناسب به داستان نویسان این جشنواره به سال آینده موکول شد.

وی درباره داستان انقلابی، با اشاره به اهمیت سوژه یابی در این نوع داستان‌ها، گفت: تجربه مستقیم نویسنده از تمام جریانات و رویدادهای انقلاب اسلامی، سرمایه عظیم وقابل اعتمادی در تولید و نگارش داستان و رمان انقلابی است.

وی گفت: این جشنواره به بهانه تربیت و پرورش نویسندگان راه‌اندازی شده که بتوانند جریانات دوران قبل و بعد از انقلاب را در قالب‌های ادبی همچون داستان و رمان به تصویر بکشد.

نویسنده رمان «اسماعیل» با اشاره به اینکه بسیاری از داستان‌ها و خاطرات مربوط به دوران دفاع مقدس قبل از به پایان رسیدن جنگ نوشته و به چاپ رسیده‌اند، یادآوری کرد: جشنواره داستان انقلاب برای رونق دادن به ادبیات این عرصه تلاش می‌کند و در این ارتباط تولید آثار مکتوب مثل رمان و داستان با موضوع انقلاب، مدت اندکی است که دوباره شروع شده است.

وی با اشاره که بخش نوجوان را به جشنواره داستان انقلاب اضافه شده است گفت: شیوه و نوع کار ما مشخص شده و با دعوت از نویسندگان انقلاب اسلامی در بخش داستان کوتاه، بلند، رمان و نوجوان که برای سال آینده اضافه کرده‌ایم و چندین رمان هم که در زیر چاپ داریم.

وی درباره تاثیر این جشنواره در ادبیات کشورمان اظهار کرد: در مرحله اول خود نویسنده‌ها متوجه حادثه بزرگ انقلاب می‌شوند که بزرگترین حادثه تاریخ جهان اسلام است و به اندازه کافی به ادبیات آن پرداخته شده است و دومین مخاطبان هستند که با حادثه بزرگ انقلاب آشنا بشوند و با اهداف انقلاب، شهداء و امام آشنا می‌شوند و آثار ماندگار و ارزش افزوده‌ای بر ادبیات داستان کشور می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...