آنا فروید معتقد است هنگامی که نوجوان برای نخستین بار جوشش احساسات ادیپی را می‌آزماید؛ اولین تکانه‌ی او فرار کردن است. نوجوان در حضور والدین احساس تنش و اضطراب می‌کند و تنها هنگامی که از آنان جدا باشد، احساس امنیت می‌کند.

خلاصه کلیات سعدی اهوازی» مهدی ربی

او دو مکانزیم دفاعی را برای نوجوان معرفی می‌کند:
۱. مکانیزم دفاعی ریاضت طلبی یا مبتنی برمنبع لذت
۲. مکانیزم دفاعی عقلی سازی از طریق تفکر و تخیل

با این مقدمه به سراغ مجموعه داستان «کلیات سعدی اهوازی» یا «با من به مغولستان بیا» از مهدی ربی می‌روم. انتخاب نام نخست کتاب بر مبنای سه محله به نام‌های سعدی، بوستان و گلستان در اهواز است که به ترتیب نام داستان‌های این مجموعه هستند. و نام دوم به درون مایه‌ی داستان‌ها برمی‌گردد که اشاره ای به خشکی، خشنی و جنگجویی است.

به اعتقاد من ربی سعی دارد یک سفر قهرمانانه را از داستان نخست آغاز و در داستان آخر به پایان برساند و این را زمانی شاهد هستیم که که شخصیت بنیامین در داستان سوم به خاطر اولین تکانه‌های عاشقانه لباس‌هایش را به آتش می‌اندازد و گویی عریان و سیاوش‌وار از دل آتش می‌گذرد. وجه اشتراکات زیادی در داستان‌ها مشاهده می‌شود که مهمترین آن فروپاشی ناگهانی امنیت است که در هر سه داستان با ورود سارقین همراه است. سارقینی سیاه‌پوش و ناشناس و در هر سه داستان این کارکتر نوجوان است که می‌خواهد یک جورهایی محله را نجات دهد. ربی به گونه‌ای روانشناسانه در داستان‌ها از ویژگی "بازی" استفاده می‌کند و در هر سه داستان توپ به عنوان یک دایره در حال چرخش است به خصوص در داستان دوم که با جزیات به مشخصات دایره می‌پردازد و در داستان آخر حرکت این دایره آهسته می‌شود. بازی در داستان‌ها حکم مرگ و زندگی را دارد؛ انگار بازی خود زندگی است و زندگی یک جور بازیست.

ما در داستان‌ها هم با مکانیزم دفاعی مبتنی بر لذت سرکار داریم (داستان دوم) و هم مبتنی بر عقل و تخیل (داستان اول و سوم) اما چیزی که مشخص است این است که نوجوان‌ها در داستان‌های ربی جنگجو هستند. هیچ کدام بزدل نیستند، هیچ کدام از ترس فرار نمی‌کنند و هیچ کدام با اینکه به ظاهر شکست می‌خورند شکسته نمی‌شوند. تمام داستان‌ها من را به یاد «پیرمرد و دریا»ی همینگوی می‌اندازد.

آدم‌هایی وارد زندگی نوجوان‌ها می‌شوند در آنها رسوخ می‌کنند و در پایان از محله‌ها اسباب کشی می‌کنند اما در نوجوان‌ها باقی می‌مانند.
آنها از روی ترس محله‌ها را ترک می‌کنند و بچه‌های داستان‌های «کلیات سعدی اهوازی» با ترس بازی می‌کنند و آن را به زانو در می‌آورند. اینان نگهبانان اصلی محله‌ها هستند بر عکس سگ‌های داستان‌ها که یا توله هستند یا ضعیف. ناگفته نماند استفاده استادانه‌ی مهدی ربی از گونه‌های حیات وحش و نمادین کردن آنها لذت خواندن را دو چندان و همچنین زبان سالم مجموعه آن را برای من تبدیل به یکی از بهترین مجموعه داستان‌های سال‌های اخیر کرده است. در پایان به مهدی ربی و نشر محترم مرکز تبریک می‌گویم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...