آثار نجیب محفوظ، برای من چیزی بیش از کتاب‌اند؛ گنجینه‌هایی هستند که هر جا ردپایشان را ببینم، بی‌درنگ می‌خرم و با اشتیاق می‌خوانم. این نویسنده بزرگ مصری، که افتخار دریافت جایزه نوبل ادبیات را نیز در کارنامه درخشان خود دارد، با قلمی سرشار از حکمت و دیدگاهی ژرف به عمق زندگی و جامعه نفوذ می‌کند.
آثارش دریچه‌هایی به جهان انسانیت‌اند؛ از کوچه‌های شلوغ قاهره تا پیچ‌وخم‌های روح و ذهن آدمی. هر سطر از نوشته‌هایش، گویی آینه‌ای است که در آن، زندگی به ساده‌ترین و درعین‌حال پیچیده‌ترین شکل خود منعکس می‌شود. نجیب محفوظ، با مهارت مثال‌زدنی خود، مرز میان واقعیت و خیال را درهم می‌شکند و خواننده را به سفری می‌برد که در هر گام، چیزی برای تأمل و کشف دارد.

شبه شرح‌حال» [اصداء‌ السیرة الذاتیه]

بررسی آثار او نه‌تنها ارزشمند، بلکه ضروری است. زیرا نجیب محفوظ از آن نویسندگانی است که با داستان‌هایش، پل‌هایی میان فرهنگ‌ها می‌سازد و نشان می‌دهد که ادبیات، زبانی جهانی است؛ زبانی که می‌تواند روایتگر مشترکات انسانی باشد. به‌راستی، هر کتاب او فرصتی است برای اندیشیدن، فهمیدن و بیشتر دیدن.

کتاب «شبه شرح‌حال» [اصداء‌ السیرة الذاتیه] اثر نجیب محفوظ را خواندم؛ اثری که محمدحسین میرفخرایی با هنرمندی تمام به فارسی برگردانده است. محفوظ در این کتاب زندگی‌نامه خود را به شیوه‌ای مینیمالیستی و موجز روایت می‌کند، رویکردی که ترجمه آن را به‌مراتب دشوارتر می‌سازد. اما میرفخرایی توانسته است این ایجاز و ظرافت را به‌خوبی حفظ کند و متن را با همان جان‌مایه اصیل به خواننده فارسی‌زبان منتقل نماید. درباره ارزش این اثر باید گفت: محفوظ در این یادداشت‌ها، با آن باریک‌اندیشی‌های منحصر به فردش، گاه خاطره‌ای از روزگاران دور یا نزدیک بازگو می‌کند. نویسنده در این بخش همچون یک راوی واقع‌گرا، می‌کوشد بی‌آنکه پای به عرصه خیال بگذارد، در برابر فراموشی ایستادگی کند. بااین‌حال، در لحظاتی دیگر، او با بهره‌گیری از استعاره، کنایه و ایجازی هوشمندانه، رازهای پنهان را آشکار می‌سازد و امکان برداشت‌های گوناگون را پیش روی خواننده می‌گذارد.

محفوظ گاه مخاطب را در نقطه‌ای میان واقعیت و خیال، روایت و حکایت، رها می‌کند و او را به کاوشی درونی و پر از رمز و راز می‌کشاند، کاوشی که پایان آن به‌روشنی معلوم نیست. در نیمه دوم کتاب، نویسنده به‌تدریج جای خود را به شخصیتی مرموز می‌سپارد، شخصیتی که آمیزه‌ای از تضادهاست و هر یک از این تناقض‌ها، به شکلی تأثیرگذار در ذهن خواننده نقش می‌بندد. سپس با زیرکی تمام، روایت از زبان آن شخصیت ادامه می‌یابد. در اینجا، متن با ترکیبی از واقعیت و خیال، به رنگ‌وبویی حکیمانه دست می‌یابد و هرچه به پایان نزدیک‌تر می‌شود، یادداشت‌ها بیشتر به کلمات قصار و حکمت‌آمیز شباهت پیدا می‌کنند؛ گویی حقیقت، در نهایت ایجاز، رخ می‌نماید.

این کتاب از چند ویژگی برجسته برخوردار است: نخست آنکه با فرم پالتویی صفحه‌آرایی شده و طراحی منحصربه‌فردی دارد. دیگر آنکه یونیفرم و تایپوگرافی آن با الهام از آثار گرافیست برجسته، بهزاد گلپایگانی، و به یاد و احترام او طراحی و اجرا شده است.

شبه شرح‌حال» محمدحسین میرفخرایی

کتاب «شبه شرح‌حال» که در سال ۱۴۰۲ به بازار عرضه شده، علی‌رغم ویژگی‌های مثبت، چند ایراد نیز در آن به چشم می‌خورد. به‌عنوان‌مثال، در سراسر اثر نقل‌قول‌ها با گیومه مشخص شده‌اند، اما در برخی موارد این قاعده رعایت نشده است؛ نمونه‌ای از این مورد را می‌توان در صفحه ۴۸ مشاهده کرد.
اشکال دیگر در صفحه ۳۵ دیده می‌شود، جایی که نوشته شده: «یکی از بچه‌ها گفت: «برویم قناطر، مطمئنیم که جای قشنگی است.»» واژه «مطمئنیم» در اینجا نادرست است و باید به‌درستی «مطمئنم» نوشته می‌شد. همچنین در صفحه ۲۲ عبارت «بر اثر این بیماری، حوال و هوای دور و برم...» آمده است که کلمه «حوال» اشتباه بوده و صحیح آن «حال» است.

اگرچه چنین مواردی در بخش‌های دیگری از کتاب نیز دیده می‌شود، اما این ایرادات متوجه مترجم نیست، بلکه وظیفه ویراستار بوده که این اشتباهات را برطرف کند. متأسفانه، کوتاهی ویراستار باعث شده این اشکالات در متن باقی بماند. شاید برخی از خوانندگان این مسائل را جزئی و بی‌اهمیت بدانند، اما اشاره به چنین نکاتی اهمیت زیادی دارد. چراکه تکرار بی‌دقتی‌ها و افزایش این موارد در کتاب‌ها، به‌مرور از ارزش آثار می‌کاهد و زحمات نویسنده، مترجم و مؤلف را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. مخاطب عام نیز در چنین مواردی معمولاً نویسنده یا مترجم را مقصر می‌داند، درحالی‌که قصور اصلی از جانب ویراستار بوده است. توجه به این موارد، احترام به خواننده و نیز تلاش برای حفظ شأن و کیفیت آثار ادبی و علمی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...