رمان جدید جمشید خانیان با عنوان «در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد» منتشر شد.

جمشید خانیان دختری از بصره آمد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این رمان با طرح جلدی از پژمان رحیمی‌زاده در ۱۱۶ صفحه برای نوجوانان (۱۲ تا ۱۸ سال) در نشر افق منتشر شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: سه پسر نوجوان اتفاقی با دختری آشنا می‌شوند که با پدرش از بصره به آبادان آمده و به دنبال خانه‌ یکی از دوستانشان می‌گردند. دیدار با این دختر حس غریب و شیرینی را در پسرها به وجود می‌آورد که دوستی‌شان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و....

در یک ظهر داغ تابستان «دختری از بصره آمد» داستانی لطیف درباره‌ دلدادگی‌های یک‌طرفه در دوره‌ نوجوانی است که نویسنده به‌خوبی پیچیدگی آن و دغدغه‌هایی را که به وجود می‌آورد، در قالب یک اثر ادبی درخشان نشان می‌دهد.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

پا شدم هرکولسم را از روی زمین برداشتم و تقریبا همان‌طور دولادولا تندتند ردیفِ شمشمادها را گرفتم و جلو رفتم. آخر شمشمادها ایستادم. کمی‌ دورتر از من، کرکس پرنده ایستاده بود پای یک درخت کُنار و برایم دست تکان می‌داد. فرمان هرکولس را محکم گرفتم و دویدم طرفش. درست یادم می‌آید اولین چیزی که با عصبانیت بهش گفتم، این بود: «اینجا هم جا بود که قرار گذاشتی نکبت!»
گفت: «بهتر از اینجا کجا؟ گُل و سبزه و دار و درخت و چمن! اینجا حرف ندارد پسرعمو!»
و گفت: «بیا برویم آن‌طرف!»
پرسیدم: «با چی آمدی تو؟»
گفت: «با همان ژیان پیکاپ آلبالویی. معلوم است دیگر، با هرکولس. پس با چی!»
و گفت: «گذاشتمش آن‌طرف!»

جمشید خانیان نامزد جایزه‌های جهانی هانس کریستین اندرسن و آسترید لیندگرن شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...