رمان «دشت شوریده» نوشته کامبیز حضرتی توسط نشر روزگار راهی بازار نشر شد.

دشت شوریده کامبیز حضرتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان شرحی از زندگی مردم سبزوار و روستاهای آن در اوایل دهه بیست خورشیدی است. بعد از رفتن رضاشاه و آمدن شاه جوان، صمصام جوان سربه‌راهی که از ظلم خان‌ها به ستوه آمده است نابه‌خود دست به کشتن خان روستای بفره می‌زند. این قتل پای او را به انتقام گرفتن از خان روستای زعفرانیه باز کرده و عملاً او را به یک یاغی علیه دولت مرکزی بدل می‌کند.

اوایل دهه بیست خورشیدی صمصام؛ یاغی مشهور، خان روستای زعفرانیه را کشته و قرار است در پاسگاه ژاندارمری سبزوار به مجازات برسد. این اولین‌بار نیست که او از مجازات مرگ قسر در می‌رود… و آخرین‌بار هم نیست. گردنکشی صمصام سر از حوادث بسیاری درمی‌آورد و اگرچه او بارها موفق شده تا از خان‌ها و بالاسری‌ها انتقام بگیرد، اما بارها از تن سپردن به تیغ جزا و اعدام شدن رهایی پیدا می‌کند. سه‌بار رفتن تا پای جوخه اعدام و خلاص شدن صمصام را به یک یاغی گردن‌کلفت بدل کرده که کسی جلودارش نیست.

«دشت شوریده» رمانی است که به زندگی پرتحرک و پرجنب‌وجوش مردمان خراسان در یک برهه تاریخی توجه دارد و پای باورها، خرافات، ترس‌ها و خودخواهی آدم‌ها را به داستان باز می‌کند. این رمان به شیوه‌ی واقع‌گرا و با حال و هوای داستان‌های جاده‌ای سیر روایت خود را پیش می‌برد تا تصویری قابل درک و ملموس برای طیف‌های مختلف مخاطبان به دست دهد.

در بخشی از این رمان آمده است:

«از خروش آب روان به حیرت افتاد. بر چشمه‌ی همان آبی ایستاده بود که از دل کوه‌های بینالود به زعفرانیه و علی‌آباد می‌رسید و از آن می‌گذشت و در دل کویر گم می‌شد. میانه‌ی راه شاخه گردویی صورتش را زخمی کرد. لحظه‌ای دوار گرفت و با سر در گودال کوچکی پای درخت گردو زمین خورد. قلوه‌سنگ‌های زیر پایش به روی هم لغزیدند و صدایی چون رعد بیرون فرستادند. هنوز از زمین برنخاسته بود که سفیر گلوله‌ای صدای شرشر تندآب را شکست و در انبوه درخت‌های تناور خفه شد.»

این کتاب با ۳۷۸ صفحه، شمارگان پانصد نسخه و قیمت ۱۱۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...