علی سرابی سریالی را با اقتباس از رمان ایرانی «خون خورده» نوشته مهدی یزدانی خرم برای توزیع در شبکه نمایش خانگی کارگردانی می‌کند.

به گزارش کتاب نیوز، «خون‌خورده» چهارمین رمان مهدی یزدانی خرم است که در 272صفحه و در اسفند ماه سال ۱۳۹۷ منتشر شد و تاکنون یازده بار تجدید چاپ شده است.

حق ساخت این رمان از نشر چشمه خریداری شده و نگارش فیلمنامه‌ آن به دست تیمی به سرپرستی یزدانی‌خرم از هفته‌ آینده آغاز خواهد شد. بنابر توضیحِ علی سرتیپی تهیه‌کننده اثر، تولید این سریال از نیمه‌ سال ۱۳۹۹ آغاز می‌شود.

علی سرابی کارگردان و بازیگر تئاتر ایران، در اولین تجربه‌ تصویری‌اش این پروژه‌ را کارگردانی خواهد کرد. او در عین حال به عنوان کتابخوان نسخه‌ صوتی این رمان نیز حضور داشته است. نسخه‌ای که در روزهای آینده با موسیقی فردین خلعتبری منتشر می‌شود.

«خون‌خورده» قصه‌ پنج برادر است در سال‌های دهه‌ شصتِ ایران، از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محله‌ نارمک که ۲ روح بر صلیبِ لق‌اش نشسته‌اند... قصه‌ «برادران سوخته». برادرانی که گم شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...