سنگ مزار «ژان پل سارتر» نویسنده و فیلسوف تحسین‌برانگیز فرانسوی که در حدود 30 سال پیش ناپدید شده بود، در کشور کلمبیا پیدا شد.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری آلمان، این سنگ 20 در 30 سانتی‌متری که از چهار نقطه دچار شکستگی شده و روی آن عبارت «
ژان پل سارتر 1905-1980» حک شده، از روز شنبه 29 اسفند در شهر «کالی» در جنوب غربی کلمبیا به نمایش گذاشته شده است.

این قطعه سنگ جزیی از ماترک «آرنولفو والنسیا» نویسنده کلمبیایی است که در میان کتاب‌هایش پنهان بوده و توسط بستگان وی کشف شده است. «تانیا» دختر «آرنولفو» در تلویزیون اظهار کرده که پدرش اندکی پیش از مرگ موضوع این سنگ مزار را به وی گفته بود.

«ویلیام اوسپینا» دیگر نویسنده کلمبیایی و دوست «آرنولفو» در زمان برپایی این نمایشگاه اعلام کرد که «آرنولفو» مدت‌ها پیش به وی گفته بود که در جریان بازدید از گورستان «مون پارناس» پاریس، سنگ مزار «سارتر» را به سرقت برده است. اما وی همواره تصور می‌کرد که «آرنولفو» با وی شوخی کرده است. احتمالا او اصلا نمی‌دانست که باید با این سنگ چه کند و تنها به این دلیل آن را به سرقت برد که می‌خواست به دلیل ارتباط صمیمانه با «سارتر»، چیزی از این شاعر تحسین‌برانگیز را در اختیار داشته باشد.

«خوزه ماریا بوررو» دیگر دوست «والنسیا» اعلام کرد که احتمالا این سنگ حراج می‌شود و درآمد حاصل از آن برای شعر و شاعری در شهر «کالی» صرف خواهد شد. از ایده اولیه که بر مبنای آن این قطعه سنگ همراه با یک نامه عذرخواهی به دولت فرانسه تسلیم شود، اکنون صرف‌نظر شده است.

اکنون سالیان بسیاری است که روی مزار «سارتر» و «سیمون دوبوار» نویسنده، فیلسوف و شریک زندگی «سارتر» که در سال 1986 درگذشت، یک سنگ مزار مشترک قرار دارد.

سارتر روز 21 ژوئن 1905 به دنیا آمد؛ از پدری که افسر نیروی دریایی و مادری که دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف برنده? جایزه صلح نوبل بود. پانزده ماهه بود که پدرش مرد و مادر و پدربزرگش، او را بزرگ کردند که اولی کاتولیک بارش می‌آورد و دومی سرش را به ریاضیات و ادبیات کلاسیک گرم می‌کرد. در جوانی برای گرفتن مهارت در تدریس فلسفه امتحان داد و رد شد. یک سال گذشت و نتیجه? امتحان بعدی در 1929 ، جایگاه نخست را نصیب او کرد. در همین سال او با سیمون دوبووار آشنا می‌شود؛ دختری که در همان امتحان، نفر دوم شده بود. سیمون دوبووار فیلسوف و نویسنده فرانسوی همراه و همدم مادام‌العمر سارتر بود.

از معروفترین آثار سارتر می‌توان به «تهوع» و «دست‌های آلوده» اشاره کرد.

هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...