فیلم «دیوید کاپرفیلد» که بر اساس رمان نوشته «چالز دیکنز» ساخته شده به عنوان فیلم افتتاحیه شصت و سومین جشنواره فیلم لندن معرفی شد.

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، «تاریخ شخصی دیوید کاپرفیلد» به کارگردانی «آرماندو یانوچی» که بر اساس رمان معروف نوشته «چالز دیکنز» ساخته شده است در تاریخ دوم اکتبر در افتتاحیه جشنواره فیلم لندن به روی پرده می‌رود.

در این فیلم «دِو پاتِل» بازیگر انگلیسی فیلم برنده اسکار «میلیونر زاغه‌نشین»، در نقش «دیوید کاپرفیلد» بازی کرده است در کنار بازیگرانی چون «تیلدا سوئینتون» مقابل دوربین رفته و داستان فیلم نیز درباره یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های ادبی خلق شده توسط «چالز دیکنز» یعنی «دیوید کاپرفیلد» است، فردی که همزمان مهربان، شرور و فقیر و ثروتمند است و در قرن ۱۹ میلادی با مجموعه‌ای از شخصیت‌های برجسته انگلستان دیدار می‌کند.

قرار است فیلم «تاریخ شخصی دیوید کاپرفیلد» توسط کمپانی لاینزگیت در بریتانیا اکران عمومی شود.

شصت و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم لندن از تاریخ ۲ تا ۱۳ اکتبر (۱۰ تا ۲۱ مهرماه) برگزار می‌شود و برنامه کامل فیلم‌های حاضر در این رویداد سینمایی روز ۲۹ اوت (۷ شهریور) اعلام می‌شود.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...