مستند جدیدی با نام «یک سال از زندگی جی. کی. رولینگ» با محوریت زندگی خصوصی این نویسنده انگلیسی ساخته شد.
   
در این مستند تلویزیونی که به سفارش شبکه تلویزیونی ITV1 ساخته شده است، رولینگ پس از مدت‌ها قدم به خانه محقرانه خود که برای اولین بار در آن شروع به نوشتن داستان هری‌پاتر کرد، می‌گذارد و در آنجا او که هم‌اکنون ثروتمندترین زن انگلستان است، ناخودآگاه متاثر از سختی‌هایی که در گذشته خود به دلیل فقر زیاد متحمل شده، شروع به گریه می‌کند، این درحالی است که آپارتمان محقرانه و قدیمی رولینگ با خانه 2 میلیون پوندی کنونی او تنها 2 مایل فاصله دارد.

در این مستند که «یک سال از زندگی جی. کی. رولینگ» نام دارد، علاوه بر پرداختن به برخی از زوایای زندگی خصوصی رولینگ، زمانی که وی در حال نوشتن آخرین قسمت از رمان هری‌پاتر بوده نیز به تصویر کشیده شده است.

این نویسنده انگلیسی در قسمتی از این فیلم در رابطه با اینکه چرا در آخرین رمان هری‌پاتر، علی‌رغم برخی پیش‌بینی‌ها، این شخصیت‌ها به قتل نرسیده است، گفت: به نظرم آمد کشتن هری‌پاتر در آخرین قسمت این رمان یک کار خون‌خوارانه و پر از سیاهی است، بنابراین به نظرم رسید این پایان بهتر است که هری‌پاتر از جنگ بازمی‌گردد و در جهت ساختن دنیایی بهتر تلاش می‌کند.

به گزارش فارس به نقل از سایت خبری هافینگتون پست، رولینگ مادر سه فرزند است و هم‌اکنون با خانواده‌اش در لندن زندگی می‌کند.

به نظر می‌رسد که موج پروپاگاند تبلیغاتی این نویسنده و کتاب‌های هری پاتر هم‌چنان با قوت ادامه دارد.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...