به گزارش تسنیم،‌ انتشارات کتاب نیستان کتاب صوتی «بی‌خلوتی»، نوشته مریم ساحلی را با صدای مریم محبوب منتشر کرد. این کتاب صوتی، مجموعه‌ای با ایده‌های داستانی درونی و برون‌گرای ناب است. در این 19 داستان کوتاه تجربه‌های مریم ساحلی با بیانی شاعرانه و خاص روایت شده است.

در این کتاب صوتی از شور و شادی و بغض و حسرت انسان‌ها سخن گفته شده که در بین آجر به آجر خانه‌ها جای گرفته‌اند. مریم ساحلی به روایت داستان زندگی و چشم‌انتظاری زنان شیردل و عاشقی می‌پردازد که با وقوع جنگ شور و شوق زندگی در آن‌ها مرده است.

آدم‌هایی که نویسنده در داستان‌های خود به آنان می‌پردازد، به قدری آشنا هستند که گویی در اطرافیان خود آن‌ها را نظاره‌گر هستیم. به همین دلیل است که به سادگی همراه آن‌ها و زندگی‌شان می‌شویم و حتی بعد از پایان داستان همچنان به آنان می‌اندیشیم.

مضامینی که در داستان‌های این کتاب وجود دارد از دغدغه‌ها و گرفتاری‌های روزمره حکایت می‌کند. آرزوها، عشق‌ها، دوستی‌هایی که از یادها رفته‌اند، اندوه و تنهایی زنان در بالا و پایین روزگار و سرگشتی‌های انسان امروز به خوبی در این کتاب به نمایش درآمده‌اند.

کتاب صوتی «بی‌خلوتی» با صدای مریم محبوب به مدت سه ساعت و 51 دقیقه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...