«جورج آر. آر. مارتین» [George R. R. martin]، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی به پاس نقش مهم در عرصه ادبیات فانتری و علمی-تخیلی از سوی جوایز کتاب ایرلند مورد تقدیر قرار می‌گیرد.

جورج آر.آر. مارتین» [George R. R. martin]

به گزارش ایسنا به نقل از بوک‌سلرز، «جورج آر. آر. مارتین» برای نگارش مجموعه رمان‌های «ترانه یخ و آتش» که دستمایه ساخت سریال معروف «بازی تاج و تخت» شده به شهرت رسیده است و حالا به سبب بیش از چهار دهه نقش مهم و تاثیرگذار در عرصه ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی، جایزه بین‌المللی کتاب ایرلند را طی مراسمی در ۲۰ نوامبر در دوبلین دریافت می‌کند.

«ماریا دیکنسون» رئیس جوایز کتاب ایرلند توضیح داد: «ترانه‌ یخ و آتش» چیزی فراتر از یک‌سری رمان مهم و برجسته است و به یک اثر هنری نمادین در فرهنگ عامه، الفبای سیاست خارجی میان ملل و کانون بحث درباره ماهیت قدرت و تعامل میان خیر و شر تبدیل شده است. 

«دیوید ویلیامز»، «جیلی کوپر»، «جفری آرچر» و «بیل بریسون» از مهم‌ترین چهره‌هایی هستند که پیش‌تر موفق به کسب جایزه دستاورد جوایز کتاب ایرلند شده‌اند. 

«جورج آر.آر. مارتین» در سال ۱۹۹۶ قرارداد نگارش سه‌ جلد از این مجموعه را امضا کرد و حالا که بیش از ۲۰ سال از آن زمان گذشته، همچنان درگیر نگارش هفت‌جلدی پرفروشش است. 

مجموعه رمان‌های نوشته «مارتین» بخش قابل توجهی از شهرت خود را به اقتباس تلویزیونی‌اش که «بازی تاج و تخت» نام دارد،‌ مدیون است. «دیوید بنیوف» و «دی.بی. وایس» کارگردانان این پروژه تلویزیونی بودند که روایت‌کننده‌ چندین خط داستانی از مجموعه رمان «ترانه یخ و آتش» است و داستان آن در قلمرو خیالی هفت پادشاهی «وستروس» می‌گذرد. «بازی تخت و تاج» راوی تاریخچه نبرد خشونت‌بار بین خانواده‌های اشرافی در آن سرزمین است که برای به دست آوردن تخت آهنین تلاش می‌کنند.

سریال هشت‌فصلی  «بازی تاج و تخت» بر اساس رمان‌های نوشته «جورج آر.آر. مارتین» با کسب جوایز فراوان به یکی از موفق‌ترین سریال‌های تمام دوره‌ها تبدیل شد. 

«بازی تاج و تخت» (۱۹۹۶)، «نبرد پادشاهان» (۱۹۹۸)، «طوفان شمشیرها» (۲۰۰۰)، «ضیافتی برای کلاغ‌ها (۲۰۰۵)» و «رقصی با اژدهایان (۲۰۱۱)» عنوان پنج کتاب از مجموعه رمان‌های «ترانه یخ و آتش» هستند که تاکنون منتشر شده‌اند و «بادهای زمستان» و «رویای بهار» نیز دو کتاب پایان‌بخش این مجموعه خواهند بود که هنوز منتشر نشده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...