رمان «تابستانی در کنار دشمن» [صیف مع‌ العدو] نوشته شهلا العجیلی با ترجمه پریسا عرب توسط انتشارات مانیاهنر منتشر شد.

تابستانی در کنار دشمن» [صیف مع‌ العدو]  شهلا العجیلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «تابستانی در کنار دشمن» با شمارگان ۵۰۰ نسخه، در ۳۱۲ صفحه و با بهای ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

رمان هفت فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «جنایت خاموش»، «کتابچه خانوادگی»، «بوی هجران»، «شب‌های واگن قدیمی»، «روز سیب»، «سه مرد در زندگی کارمن» و «بیگ بنگ».

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «یکی را باز کردم. بوی کره خوش‌عطری را می‌داد که با بوی زنانگی درآمیخته بود! سال‌ها بود رژ قرمز نزده بودم؛ شاید حدود سه سال. حتا وقتی کارمن دعوتم کرده بود، رژلب کج و کوله‌ای زده بودم، طوری که از بالای خط لبم بیرون زده بود.
با سلطه داعش و سختی زندگی با قانون‌های اجباری، مردم وارد زهدی ناخودآگاه شده بودند. می‌خواستی لب‌هایت سیاه باشد تا وقتی بیرون می‌روی کسی نفهمد زنی یا مرد...»

شهلا العجیلی، نویسنده سوری-اردنی است که به سال سال ۱۹۷۶ متولد شد. او دکترای ادبیات عربی مدرن و پژوهش‌های فرهنگی از دانشگاه حلب دارد و به کار تدریس ادبیات عربی مدرن و زیبایی‌شناسی در دانشگاه آمریکایی اردن مشغول است.

رمان «چشم گربه» (۲۰۰۹) او برنده جایزه دولتی ادبیات در اردن شده است. دیگر رمان‌های او عبارت‌اند از: «قالی ایرانی» (۲۰۱۲)، «آسمان نزدیک خانه‌مان» (۲۰۱۵) که به لیست کوتاه جایزه بوکر عربی در سال ۲۰۱۶ راه یافته و به انگلیسی ترجمه شده است. رمان «تابستانی در کنار دشمن» نیز به سال ۲۰۱۸ منتشر شد و سال ۲۰۱۹ نامزد نهایی جایزه بوکر عربی بود.

از جمله کتاب‌های او در زمینه نقد و نظریه ادبی نیز می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «رمان در سوریه: تجربه‌ها و نظریه‌ها»، «ویژگی‌های فرهنگیِ رمان عربی» و «آینه زن غریبه: مجموعه مقالاتی در نقد فرهنگ».

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...