رمان «سقوط» آلبرکامو که به قضاوت و برخوردهای اجتماعی انسان ها می پردازد با صدای مهرداد ضیایی در ایران صدا منتشر شد.

کتاب صوتی سقوط» آلبرکامو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این اثر، رمانی‌ است که از زبان «ژان باتیست کلمنس» که وکیل دعاوی است، روایت می‌شود. او داستان زندگی‌اش را برای غریبه‌ای اعتراف می‌کند.

«ژان باتیست کلمنس» در نیمه شبی هنگام پیاده‌روی، به پلی می‌رسد و می بیند که زنی روی پل ایستاده ولی او بی تفاوت عبور می کند و بعد از مدت کوتاهی صدای افتادن زن را در آب می‌شنود. بی هیچ اقدامی می‌گذرد و عمل خود را توجیه می‌کند. از این لحظه، سقوط کلمنس آغاز می‌شود. نویسنده در این کتاب موضوعاتی مثل قضاوت دیگران و تاثیر نگاه‌ها و برخوردهای اجتماعی بر زندگی انسان را شرح می‌دهد. او انسان را همیشه در معرض قضاوت‌شدن می‌بیند و آن را مسأله ای می داند که باعث سقوط افراد می‌شود. این کتاب توسط سیدمهرداد ضیایی از هنرمندان سینما و تلویزیون، صوتی شده است.

اثر صوتی «سقوط» توسط زهرا بلدی تهیه شده محمد لله گانی دزکانی و مهشید دشتی نیز اقتباس شنیداری آن را برعهده داشته اند. این اثر توسط پایگاه کتاب گویای ایران صدا منتشر شده و به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...