رمان «سقوط» آلبرکامو که به قضاوت و برخوردهای اجتماعی انسان ها می پردازد با صدای مهرداد ضیایی در ایران صدا منتشر شد.

کتاب صوتی سقوط» آلبرکامو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این اثر، رمانی‌ است که از زبان «ژان باتیست کلمنس» که وکیل دعاوی است، روایت می‌شود. او داستان زندگی‌اش را برای غریبه‌ای اعتراف می‌کند.

«ژان باتیست کلمنس» در نیمه شبی هنگام پیاده‌روی، به پلی می‌رسد و می بیند که زنی روی پل ایستاده ولی او بی تفاوت عبور می کند و بعد از مدت کوتاهی صدای افتادن زن را در آب می‌شنود. بی هیچ اقدامی می‌گذرد و عمل خود را توجیه می‌کند. از این لحظه، سقوط کلمنس آغاز می‌شود. نویسنده در این کتاب موضوعاتی مثل قضاوت دیگران و تاثیر نگاه‌ها و برخوردهای اجتماعی بر زندگی انسان را شرح می‌دهد. او انسان را همیشه در معرض قضاوت‌شدن می‌بیند و آن را مسأله ای می داند که باعث سقوط افراد می‌شود. این کتاب توسط سیدمهرداد ضیایی از هنرمندان سینما و تلویزیون، صوتی شده است.

اثر صوتی «سقوط» توسط زهرا بلدی تهیه شده محمد لله گانی دزکانی و مهشید دشتی نیز اقتباس شنیداری آن را برعهده داشته اند. این اثر توسط پایگاه کتاب گویای ایران صدا منتشر شده و به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار داده شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...