آخرین رمانِ نویسنده... با تندبادی از دست‌نویس از زادگاه خود برده می‌شود و یکباره در جهانی دیگر، یعنی پاریس پایان قرن، ظاهر می‌گردد... در این جهان به چهره‌های داستانی دیگری که از رمان خود او یا از آثار رقیب دررفته‌اند بر می‌خورد... با درازشدن بر روی خاک به حال بیهودگی و بی‌وجودی بازمی‌گردد... مانند نوارِ سینمای صامت جَست و پرش دارد... همه‌ چیز همان‌طور که پیش‌بینی کرده بودم روی خواهد داد: آثار داستانیِ من پایان یافته است

پرواز ایکار [Le Vol d’lcare]. رمانی از رمون کنو1 (1903-1976)، نویسنده‌ی فرانسوی، که در 1968 منتشر شد. ماجرا در حدود 1895 روی می‌دهد. ایکار قهرمان جوانِ رمانی است که اوبر لوبر2 نویسنده تازه‌ دست گرفته است. این قهرمان با تندبادی از دست‌نویس از زادگاه خود برده می‌شود و یکباره در جهانی دیگر، یعنی پاریس پایان قرن، ظاهر می‌گردد. او در این جهان با ل.ن.، زنی سبکسر، آشنا می‌شود که بعداً دوزنده خواهد شد. وی لذات عشق و باده‌ی افسنطین را به این جوان می‌شناساند. جوان در این جهان به چهره‌های داستانی دیگری از همان خاستگاه خود برمی‌خورد که از رمان خود او (مانند «نامزدش» آدلائید)3 یا از آثار رقیب دررفته‌اند. او که عاشقِ فنِ مکانیکی است؛ دوچرخه‌سواری، رانندگی ماشین، و حتی هدایت دستگاه پرنده‌ای را که برای او شوم خواهد بود، یاد می‌گیرد.

پرواز ایکار [Le Vol d’lcare]. رمون کنو

پرواز ایکار مثل فیلم‌نامه نوشته شده، با بخش‌هایی روایی بسیار ناچیز، متنی سراسر ساخته‌شده از مکالمه، جای‌جای همراه با «راهنمایی‌های صحنه‌ایِ» کوتاه و تسلسل تقریباً پیوسته صحنه‌ها؛ مواد آن با غایت سرعت پشت سر هم می‌آیند. از آن بالاتر، این فیلم‌نامه‌ی فیلمِ «ناطق» این احساس را پدید می‌آورد که مانند نوارِ سینمای صامت جَست و پرش دارد.

این آخرین رمانِ رمون کنو، هشت سال پیش از مرگ نویسنده‌اش، به قصد و عمد آخرینِ آن است. چنین به نظر می‌رسد که نویسنده در اوج خلقِ آثارِ متعدد به فواصل کوتاه، خواسته است همه‌ی هنر خود و همه‌ی آنچه دوست داشته در دسته‌گل پایانی و فاخر و پرشکوهی فراهم آورد. هدیه‌ای برای سینما؛ گزارش داستانیِ فشرده و شور و شتابِ مکالمه‌ها؛ حضور چهره‌های داستانی بس جوراجور، از جمله قهرمانی در شاهراه کمال و چند زنِ پرتوان و سخت‌جان؛ اشاره به نمایشگاه بین‌المللی 1889 که یادآور عشق دایرةالمعارفی است؛ مواجهه‌ی نویسندگان که نماد عشق ادبی است... هرچند معنای عمیق این اثر به واقع روشن نگشته، می‌توان خطر کرد و نظرهایی چند اظهار نمود. مثلاً به نظر می‌رسد که رمون کنو، در سراسر اثر خویش کوشیده است تا به این سؤال جواب دهد که «چهره‌ی داستانی رمان چیست؟» اینکه چهره‌های داستانیِ اثر پایانیِ او خود «چهره‌های داستانیِ رمان‌ها» هستند بی‌گمان خالی از معنی نیست. به‌علاوه نخستین اثر او به نام خارراه با «موجود مبتذلی» آغاز می‌شود که اندک‌اندک و به‌تدریج که به اندیشه دسترسی می‌یابد، قوام می‌گیرد. و پرواز ایکار با موجودی پایان می‌یابد که از عالم خیال بیرون آمده، با درازشدن بر روی خاک به حال بیهودگی و بی‌وجودی بازمی‌گردد.

همچنین می‌توان خاطرنشان ساخت که وقتی با کشف شگردِ «به ورطه‌ی هلاک‌افکندن»، «رمان در رمان» به صورت گزافه‌ای میان‌تهی درمی‌آمد، رمون کنو «رمانِ بیرون‌آمده از رمان» را پیشنهاد می‌کرد. ژان سو، تا اندازه‌ای در طبع و سرشت او بود که به شیوه‌ی درخشان و ساده و بی‌پیرایه‌ی خود، عکس آموزه‌های رایجِ روز را اختیار کند.
سرانجام ناگزیر این اندیشه به ذهن راه می‌یابد که در پسِ اوبر لوبرِ رمان‌نویس، که در آخرین سطرِ پرواز ایکار بانگ برمی‌دارد: «همه‌چیز بر وفق پیش‌بینی روی داد؛ رمان من پایان یافته است»، رمون کنوی رمان‌نویس به هم‌عصران خود چنین بشارت می‌دهد: «همه‌ چیز همان‌طور که پیش‌بینی کرده بودم روی خواهد داد: آثار داستانیِ من پایان یافته است.»

احمد سمیعی (گیلانی) . فرهنگ آثار. سروش


1. Raymond Queneau 2. Hubert Lubert 3. Adélaïde

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...