ترجمه رمان «۲۶۶۶» آخرین اثر روبرتو بولانیو نویسنده شیلیایی- اسپانیایی که توسط کتابسرای تندیس منتشر شده بود به چاپ دوم رسید.

۲۶۶۶ روبرتو بولانیو (Roberto Bolaño)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، روبرتو بولانیو (Roberto Bolaño) نماد نویسندگان نسل جدید عصیانگر و البته خلاق آمریکای لاتین (۱۹۵۳ تا ۲۰۰۳)، به جای پیروی از نسل درخشان نویسندگان پیش از خود به دنبال ایجاد مسیری جدید برای ادامه حیات خلاقانه ادبیات آمریکای بود. این شاعر و نویسنده شیلیایی سال‌های پایان عمر را بیمار و در انتظار دریافت کبد وقف نوشتن رمانی کرد که برخی آن را ناتمام می‌دانند؛ رمان حجیم ۲۶۶۶ که بولانیو می خواست هر فصل آن در یک مجلد و در مجموع در پنج جلد منتشر و درآمدی نصیب خانواده‌اش شود تا فرزندانش نگران تامین هزینه تحصیل خود نباشند. طبق برنامه نویسنده، این رمان باید در طول پنج سال و به شکل سالی یک جلد، منتشر می‌شد. اما پس از مرگ وی با تصمیم ویراستار و با توافق ناشر با ورثه، این رمان بیش از یک‌هزارصفحه‌ای در یک جلد منتشر شد. نتیجه آنکه در روایت داستان پرش‌هایی وجود دارد که با دانستن قصد نویسنده از انتشار پنج جلدی اثر قابل توجیه است.

هر فصل رمان ۲۶۶۶ دنیایی مجزا از سرگذشت زندگی آدم‌ها در مکان و زمان‌های متفاوت را روایت می‌کند که همه نوع ارتباط با موضوع اصلی داستان را حفظ می‌کنند. ادبیات و عده‌ای از دوستداران ادبیات که دنبال نویسنده‌ مورد علاقه خود هستند اما ناپدید شده است، کارتل‌های مواد مخدر و باندهای تبهکاری در مکزیک و جنگ جهانی موضوعاتی هستند که بولانیو در قالب پنج فصل با عناوین فصلی درباره منتقدان، فصلی درباره آمالفیاتو، فصلی درباره فِیت، فصلی درباره جنایات و فصلی درباره آرچیمبولدی به آنها پرداخته است. همه این موارد با موضوع اصلی رمان یعنی قتل‌های زنجیره‌ای همراه با تعرض به بیش از ۳۰۰ دختر و زن در یکی از مناطق مکزیک در ارتباط است.

در رمان ۲۶۶۶ قاتلی روانی در هر یک از پنج فصل ردی کمرنگ و مبهم از خود به جای می‌گذارد و مخاطب را بر آن می‌دارد تا خود در نقش کارگاه به تعقیبش برخیزد و در این میان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف با افراد متفاوتی آشنا می‌شود. این رمان که با ترجمه محمد جوادی در یک هزار و ۲۰۰ صفحه برای نخستین بار در سال ۹۴ منتشر شده بود به تازگی به چاپ دوم رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...