رمان «کیم جیانگ متولد 1982» [Kim Jiyoung, born 1982] نوشته چونام جو [Cho Nam-Joo] نویسنده سابق برنامه‌های تلویزیونی، پرفروش‌ترین رمان کره‌ای به شمار می‌رود و به روایت نابرابری‌ها و تبعیض‌های وارد بر سه نسل از زنان کره می‌پردازد.

کیم جیانگ متولد 1982» [Kim Jiyoung, born 1982]  چونام جو [Cho Nam-Joo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب در اکتبر 2016 توسط مینومسا منتشر شد و تا 27 نوامبر 2018 به عنوان پرفروش‌ترین رمان کره‌ای بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفت و موجی در میان طرفداران حقوق زنان به راه انداخت.

این رمان داستانی درباره زندگی متداولی کیم جیونگ از جمله یک تاریخچه کوتاه خانوادگی، تولد، بزرگ شدن و زندگی بزرگسالی را روایت می‌کند. این کتاب به روشنی سختی‌هایی را که یک دختر از کودکی متحمل می‌شود نشان می‌دهد و در حقیقت شخصیت اصلی این رمان خود نمونه‌ای از باقی زنان است.

«کیم جی یونگ متولد 1982» داستان یک زن خانه‌دار است که به مادری در خانه تبدیل می‌‌شود و در ادامه از افسردگی رنج می‌برد. این موضوع تبعیض زناشویی روزانه را که شخصیت اصلی از وقت جوانی با آن دست به گریبان بوده، نشان می‌دهد. مادری جوان که به دلیل ماندن در خانه دچار روان‌پریشی شده شده است. روزی از خواب برمی‌خیزد و دیگر خودش نیست، روزی مانند مادرش حرف می‌زند و روزی مانند دوستی که پارسال هنگام به دنیا آوردن فرزندش از دنیا رفت. انتظارات جامعه آن قدر جی یونگ را کلافه کرده که احساس می‌کند دیگر در جسمش جایی برای خودش ندارد.

این رمان داستان سه نسل از زنان کره را بازگو می‌کند، از نابرابری‌ها و تبعیض‌ها می‌گوید و اینکه چقدر دشوار است زنی پا روی امیال و آرزو‌هایش بگذارد، فقط در خانه بماند و فرزندانش را بزرگ کند.

«کیم جی‌یونگ» از این واقعیت سخن می‌گوید که بیشتر زنان اگرچه تلاش می‌کنند مادری نمونه باشند، در معرض افسردگی‌ها و مشکلات روحی هستند که هم از زیرپاگذاشتن خواسته‌های فردی‌ آنها نشات می‌گیرد و هم از معضلاتی که از بیرون بر آنها وارد می‌شود.

نویسنده این رمان تصویرگر سویه زشت جوامعی است که با وجود شکوفایی، پیشرفت و فراهم آوردن ابزار رفاه و آرامش، همچنان وقتی پای جنسیت به میان می‌آید عاری از خرد و پیشرفت به نظر می‌رسند.

کتاب «کیم جی یونگ متولد 1982» نوشته چونام جو با ترجمه میثاق خلج اخیرا در 176 صفحه و بهای 59 هزار و 500 تومان توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...