رمان «نور و آینه» [The Mirror and the Lightنوشته هیلاری مانتل [Hilary Mantel] با ترجمه علی‌اکبر قاضی‌زاده درباره شخصیت تاریخی تامس کرامول توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

نور و آینه» [The Mirror and the Light]  هیلاری مانتل [Hilary Mantel]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب سومین‌عنوان از سه‌گانه تاریخی مانتل است که درباره اتفاقات تاریخی دوران حکومت هنری هشتم در انگلستان است و پیش‌تر، دو کتاب «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» از او با ترجمه قاضی‌زاده توسط همین‌ناشر به چاپ رسیده است.

هیلاری مانتل نویسنده این‌کتاب، متولد سال ۱۹۵۳ در انگلستان است. «تالار گرگ» کتابی است که او به‌خاطرش جایزه بوکر را از آن خود کرد و جایزه‌های دیگری مثل والتر اسکات را هم به دست آورد. او یکی از مهم‌ترین نویسندگان رمان‌های تاریخی انگلستان است.

حکومت خاندان تودورها و هنری هشتم از این‌سلسله، دوران پرحادثه‌ای در تاریخ انگلستان است که یکی از گوشه‌های آن، کشتن سِر توماس مور وزیر این‌پادشاه انگلیسی است. در مرکز این‌اتفاقات مردی به نام تامس کرامول ایستاده که در سومین‌جلد این‌سه‌گانه به او پرداخته شده است. در جلد اول این‌سه‌گانه، ملکه کاترین شاهزاده اسپانیایی مورد توجه قرار گرفته بود و در «مجرمان را بیاورید» دومین همسر مقتول هنری هشتم یعنی ملکه آن بولین که به اتهام رابطه نامشروع اعدام شد، محور قصه بود. «تالار گرگ» و «مجرمان را بیاورید» در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ جایزه من‌بوکر را برای نویسنده‌شان به ارمغان آوردند.

در سومین جلد از سه‌گانه‌ای که مانتل درباره حکومت تودورها در تاریخ انگلستان نوشته، تامس کرامول، هنری هشتم و حوادثی درباره عشق، حسادت و خیانت روایت شده است.

این‌کتاب با ۸۸۸ صفحه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...