کتاب «قرن دیکتاتورها» [Le siècle des dictateurs] با ویرایش اولیویه گِز [Olivier Guez] با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

قرن دیکتاتورها» [Le siècle des dictateurs]  ویرایش اولیویه گِز [Olivier Guez]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۹ توسط انتشارات پرین له پوینت در فرانسه منتشر شده است.

اولیویه گز، نویسنده مهم و برنده چندجایزه ادبی فرانسه، در این‌کتاب در مقام ویراستار ظاهر شده و نوشته‌های نویسندگان دیگر درباره ۲۰ دیکتاتور قرن بیستم را ویرایش کرده است. در مطالب این‌کتاب ناگفته‌هایی با قلم تندوتیز نویسندگان و پژوهشگران مختلف درباره دیکتاتورها به چاپ رسیده است. زندگی شخصی، کودکی، قدرت‌گرفتن، فرازهاو فرودها و ... همه از مواردی هستند که در این‌کتاب درباره دیکتاتورها و زندگی‌شان به آن‌ها پرداخته شده است.

این‌کتاب ۲۰ فصل و در واقع ۲۰ دیکتاتور دارد که عنوان‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

«لنین، پیامبر توتالیتاریسم»، «موسولینی، از سرخ تا سیاه»، «استالین "لنین امروز" یا چگونه استالین استالین شد»، «آدولف هیتلر، اهریمن آلمان»، «فرانکو، غرق‌ناشدنی»، «فیلیپ پتن؛ "دیکتاتور کسی است که فرمان می‌دهد"»، «توجو هیدکی، دیکتاتور یا قربانی بی‌گناه؟»، «تیتو یا لاف بزرگ»، «در سرزمین سه کیم»، «مائو، استبداد بی‌خردی»، «انور خوجه، آخرین استالینیست»، «آلفردو استروسنر، ریش‌سفید خودکامه»، «خاندان دووالیه، وسوسه بدترین»،‌ «فیدل کاسترو: وسوسه قدرت»، «ژوزف دِزیره موبوتو، چپاولگر زئیر»، «معمر قذافی: نابودی بادیه‌نشین»، «اریش هونکر، سکاندار بلندقد جمهوری دموکراتیک آلمان»، «اوگوستو پینوشه، خودکامه لیبرال»، «پول پوت: کامبوجِ سرخ از خون»، «صدام حسین، رذل بغداد».

پس از این‌فصول هم «گاهشمار» و «زندگی‌نامه مختصر نویسندگان» درج شده است.

اولیویه گز، خود مقدمه و پیشگفتار کتاب را نوشته و در آن به مفهوم توتالیتاریسم و تمایزش با استبداد فردی پرداخته است. او که دوران نوجوانی و جوانی خود را در قرن بیستم گذرانده، خاطراتی از دیدن پوسترها و تصاویر دیکتاتورهای غرب و شرق بر دیوارها دارد.

در قسمتی از این‌کتاب در فصل «تیتو یا لاف بزرگ» می‌خوانیم:

یوسیپ بروز هفتم مه ۱۸۹۲ در امپراتوری اتریش-مجارستان در کومروویچ و منطقه کروات زاگوریه به دنیا می‌آید. پدرش دایم‌الخمری مشهور و اهل کروات است؛ مادرش، زنی پارسا که چهارده بچه به دنیا آورده و هشت فرزندش در بدو تولد یا سن پایین مرده‌اند، نیز اهل اسلوونی است. او برای خوشایند مادرش به مراسم عشای ربانی (کاتولیک) می‌رود و جزو گروه کر کلیسا می‌شود، اما از وقتی کشیش کلیسا بعد از بارها ناشی‌گری‌اش کتکش می‌زند نفرتی شدید از کلیسا به دل می‌گیرد. باید گفت که یوسیپ کوچولو کودکی بی‌قرار است، تا جایی که اساتیدش منصرف می‌شوند او را برای آموزش تراشکاری بفرستند چرا که باید کل روز سر پا بماند. بنابراین شاگرد مکانیک به قفل‌سازی رو می‌آورد که حرفه‌ای است که تحرک دیوانه‌وارش را تسکین می‌دهد. بین شانزده تا نوزده‌سالگی، به کل امپراتوری (کرواسی، اسلوونی، بوهم) و همچنین بایرن و رور سفر می‌کند. در تریسْت مارکسیسم را کشف می‌کند: فعالان سوسیال‌دموکرات محلی خرج او را که سرخورده و بی‌پول است می‌دهند. سال ۱۹۱۱ در بازگشت به زاگرب، به اتحادیه جوانان سوسیالیست ملحق می‌شود.

سال بعد به خدمت نظام‌وظیفه فرا خوانده می‌شود. نه عصبانی می‌شود نه خجالت می‌کشد: سلطنت دودمان هابسبورگ هر چقدر هم به نظرش اجتماعی نباشد، به دلیل دستگاه حکومت منسجم و ساختار نیمه‌فدرال و نیمه‌کنفدراسیونی احترامش را برمی‌انگیزد. بنابراین هرگز مسئله شانه خالی‌کردن از وظایف نظامی‌اش مطرح نمی‌شود. به عنوان ورزشکاری تمام‌عیار، در شمشیربازی و سوارکاری و ژیمناستیک خبره است. مدیری قابل است که به‌سرعت به مقام سرگروهبانی می‌رسد. در سال ۱۹۱۴، با همین درجه در جبهه صرب درینا در قلب هنگ بیست‌وپنجم پیاده‌نظام، جنگ را آغاز می‌کند و بعد برای رویارویی با سپاهیان روس به رشته‌کوه‌های کارپات اعزام می‌شود. او که با نیزه سوارکار چرکسی از بخش وحشی بوکووینا به‌شدت مجروح شده است روز عید پاک سال ۱۹۱۵ اسیر می‌شود.

این‌کتاب با ۳۹۹ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...