«شاهنامه هفت‌لشکر؛ طومار نقالی» با تصحیح و توضیحات محمد جعفری قنواتی و زهرا محمدحسنی صغیری منتشر شد.

شاهنامه هفت‌لشکر؛ طومار نقالی محمد جعفری قنواتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، محمد جعفری قنوانی، پژوهشگر با اعلام این خبر گفت: طومار «شاهنامه هفت لشکر» در ۱۲۰۸ ق. کتابت شده است و از پادشاهی کیومرث (شروع شاهنامه) تا پایان زندگی بهمن (پایان بخش پهلوانی شاهنامه) را شامل می‌شود. شاهنامه «هفت‌لشکر» نخستین کتاب از طومارهای سه‌گانه‌ای است که من و همکارم خانم محمدحسنی با هم تصحیح کرده‌ایم. کتاب مقدمه‌ای مفصل دارد که برخی از سرنویس‌های آن به این قرار است: اهمیت طومارهای نقالی، مقایسه متن طومارها با مجالس نقالی، جایگاه طومارها در انواع ادبی، ویژگی‌های محتوایی طومارها و ویژگی‌های سبکی طومارها.

در بخشی از شناخت‌نامه این کتاب می‌خوانیم: طوماری که متن تصحیح‌شده آن در این کتاب منتشر می‌شود در سال ۱۲۰۸ ق (سالی که آغامحمدخان قاجار با شکست دادن قطعی لطفعلی‌خان زند او را به اسارت درآورد و به قتل رسانید) در تهران کتابت شده است. با استناد به این‌که کهن‌ترین طورمار تاکنون شناخته‌شده در سال ۱۱۳۵ ق تحریر شده است، طومار فعلی را باید از طوماهاری کهن به شمار آورد. این طومار که دست‌نوشت آن با شماره ثبت ۵/۳۵۰۹۸ در کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود، هم در صفحه نخست و هم ترقیمه/ انجامه، از آن با عنوان «کتاب تاریخ شاهنامه هفت‌لشکر» یاد شده است. برای آشنایی دقیق‌تر خوانندگان عین ترقیمه/ انجامه نقل می‌شود: «تمام شد این کتاب تاریخ شاهنامه هفت‌لشکر در ماه رجب‌المرجب در سنه ۱۲۰۸. تمام شد کتاب تاریخ شاهنامه هفت‌لشکر در سنه ۱۲۰۸ یادگاری ملامحمدابن ملا اسماعیل طهرانی».

طومار شامل ۲۳۳ برگ (۴۶۶ صفحه) است و صفحات فاقد سرنویس آن ۲۶ سطر دارند. دست‌نوشت مانند بیشتر طومارهای کامل از پادشاهی کیومرث شروع و با مرگ بهمن، بلعیدن اژدها او را، به پایان می‌برد. تقریبا همه داستان‌های بااهمیت شاهنامه در این دوره زمانی را، به استثنای داستان گشتاسب و کتایون و هفت‌خان اسفندیار، روایت کرده است. البته مانند سایر طومارها داستان‌هایی نیز از سایر منظومه‌های پهلوانی در آن جای دارد. از این رو باید آن را از جمله طومارهای مفصل و کامل به شمار آورد.

این طومار افزون بر کهن بودن که اهمیتی ویژه دارد از زوایای دیگری نیز واجد اهمیت است؛ آن‌چه این طومار حاضر را از یک سو با طومار مورخ ۱۱۳۵ ق و از سوی دیگر با برخی از طومارهای مرشد سعید و مرشد وزیری متمایز می‌کند، شباهت آن با تعدادی از طومارهایی است که بیشتر در دوره قاجار تحریر و اغلب در تهران نسخه‌برداری شده‌اند.

در نوشته پشت جلد کتاب هم با اشاره به تاریخچه این کتاب، درباره ویژگی‌های آن نوشته شده است: این شاهنامه از زوایای مختلفی اهمیت می‌یابد که از جمله می‌توان به نکات داستانی تازه آن اشاره کرد که در طومارهای منتشرشده، نیامده‌اند. دیگر ویژگی برجسته این طومار وجود اشعار فراوان آن است که نه فقط برای توصیف، بلکه در بیشتر موارد برای روایت به کار رفته است. امید است که تصحیح و انتشار این متن، گامی در جهت پیشبرد پژوهش‌های علمی و آشنایی بیشتر با روایت‌های نقالی شاهنامه و بخش ادبیات داستانی عامه باشد.

این کتاب در نشر خاموش منتشر شده است.

[پیش از این دو نسخه‌ی دیگر از این مجموعه تصحیح و منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...