رصد هنرِ نقالی در تهرانِ پیشاپایتخت |اعتماد


طومارهای نقالی از انواع داستانی ادب عامه هستند که تا حدود بیست سال پیش هیچ نسخه کاملی از آنها تصحیح و منتشر نشده بود. نخستین طومار کامل را آقایان مهران افشاری و مهدی مداینی در سال 1377 تصحیح و با عنوان «هفت ‌لشکر» منتشر کردند. البته پیش از این تاریخ استادان پیشکسوت دکتر محجوب و دکتر دوستخواه قسمت‌هایی از برخی طومارها را منتشر کرده بودند.

طومار نقالی شاهنامه هفت‌لشکر محمد جعفری قنواتی

طی سال‌های اخیر توجه پژوهشگران به این نوع ادب عامه بیشتر شده است؛ به گونه‌ای که طی 10 سال گذشته پژوهشگران چند طومار را تصحیح و منتشر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها یکی طومار نقالی شاهنامه و دیگری شاهنامه نقالان است. طومار نخست را دکتر سجاد آیدنلو تصحیح کرده است. این طومار که در سال 1135ق، آخرین سال سلطنت شاه سلطان حسین صفوی، کتابت شده، کهن‌ترین طومار تاکنون شناخته شده است. طومار دوم را مرشد عباس زریری (درگذشت 1350ش) از نقالان مشهور اصفهان، نوشته و دکتر جلیل دوستخواه منتشر کرده است. این طومار مشروح‌ترین طوماری است که تاکنون منتشر شده است. متاسفانه به‌رغم اهمیت طومارها، ظاهرا تعداد بسیار کمی از آنها از تاراج زمانه محفوظ مانده اند.

شناسایی طومارهای باقی مانده و انتشار همه آنها از جمله وظایف پژوهشی مهمی است که تحقق آنها در تعمیق پژوهش‌های ادب عامه و نیز پژوهش‌های حوزه ادبیات حماسی بسیار موثر خواهد بود. «شاهنامه هفت لشکر» یکی از معدود طومارهای باقیمانده است که اخیرا به کوشش محمد جعفری قنواتی و زهرا محمدحسنی صغیری تصحیح و منتشر شده است. این طومار در سال 1208 ق، سال پیروزی قطعی آغامحمدخان قاجار بر زندیه، کتابت شده است. همانگونه که مصححان محترم یادآوری کرده‌اند باتوجه به اینکه کهن‌ترین طومار تاکنون شناخته شده 1135 ق تحریر شده این طومار را باید از طومارهای کهن به شمار آورد. همچنین با استناد به نسبت «الطهرانی» به پایان نام کاتب، می توان حدس زد که طومار در تهران نوشته شده باشد. این موضوع از این سبب اهمیت دارد که موید رواج هنر نقالی در تهران پیش از پایتخت شدن است.

شاهنامه هفت لشکر طوماری کامل و مفصل است که از کیومرث شروع و با مرگ بهمن به پایان می رسد. مصححان مقدمه‌ای بسیار مفصل و پژوهشی بر کتاب نوشته‌اند که نشان از درک عمیق آنها از طومارهای نقالی و نیز هنر نقالی دارد. در بخش نخست مقدمه این مقولات و مسائل به شرح، بررسی شده‌اند: محتویات و مآخذ طومارها، اهمیت طومارهای نقالی، شامل سابقه و اصالت برخی داستان‌ها، آداب و آيین‌های بازتاب یافته در طومارها و اهمیت زبانی طومارها، مقایسه متن طومارها با مجالس نقالی، جایگاه طومارها در طبقه بندی انواع ادبی، زبان طومارها، ویژگی‌های محتوایی طومارها، تناقض‌های داستانی در طومارها و سرانجام تاریخچه‌ای مختصر از تصحیح و چاپ طومارهای نقالی طی سال‌های اخیر. اگرچه همه این بخش خواندنی است، اما چند موضوع آن بسیار بدیع هستند که به دو مورد آن اشاره می‌شود؛ یکی از این مباحث که مصححان به شرح ارائه داده‌اند بررسی نوع (ژانر) ادبی طومارهاست.

در این بخش طومارها از لحاظ ساختار با داستان‌های بلند ادب عامه مانند سمک عیار، ابومسلم‌نامه، داراب‌نامه و امثال اینها مقایسه و وجوه مشترک و تفاوت‌های آنها نشان داده شده است. از نظر مصححان نخستین و نمایان‌ترین تشابه میان طومارها و داستان‌های بلند ادب عامه ساختار ماجرایی یا اپیزودیک یا به عبارت دیگر نقش ماجرا و حادثه در این متن‌هاست. توالی ماجراها و حادثه‌ها در طومارها، همچون داستان‌های بلند ادب عامه پایانی ندارد. در بسیاری از موارد حذف برخی حوادث و ماجراها خللی در ساختار داستان ایجاد نمی‌کند. حتی ممکن است جذابیت داستان را برای خواندن و نه برای اجرا بیشتر نیز نماید. نکته بدیع دیگر در این بخش مقایسه متن طومارها با مجالس زنده نقالی است.

مصححان مجلس نقالی یکی از مرشد سعیدی و یکی از مرشد زریری را که در دسترس داشته‌اند با طومارهایی که این دو مرشد نوشته‌اند مقایسه کرده‌اند و براساس این مقایسه نظریات خود را توضیح داده‌اند. در این مقایسه مشخص شده است که تعداد واژه‌ها در اجرای زنده هر دو نقال بیش از دو برابر تعداد واژه‌های همان داستان در طومار هر یک از دو نقال است. آنها پس از این نکته اضافه می‌کنند افزایش واژه‌ها در هر دو مجلس نقالی فقط به سبب شاخ و برگ دادن نیست، بلکه شامل متمرکز شدن نقال در وصف برخی شخصیت‌ها نیز می‌شود که نتیجه‌اش تشخص بیشتر آنهاست. از همین مقایسه مشخص می‌شود که زبان مرشد زریری در اجرای زنده با زبانی که در تحریر طومار به کار برده بسیار متفاوت است. زبان وی در اجرای زنده، زبانی ساده و نزدیک به زبان گفتاری است و واژه‌ها را گاه به شکل شکسته به کار می‌برد مانند «کله‌ش عیب داره»، «افراسیاب بد چیزیه‌ها» اما نثر طومار وی آمیخته‌ای از نثر منشیانه، زبان اداری و زبان گفتاری است. متن طومار با دقت و وسواس علمی تصحیح شده است. مصححان تا جایی که امکان داشته تغییری در متن نداده‌اند. حتی از تصحیح قطعی برخی افتادگی‌ها در متن خودداری کرده و شقه‌ای متفاوت را در پانوشت توضیح داده‌اند.

کتاب در شکلی بسیار زیبا از سوی انتشارات خاموش منتشر شده است. نگارنده مطالعه این طومار، به ویژه مقدمه علمی و دقیق آن را به علاقه‌مندان حوزه ادب عامه و ادبیات حماسی توصیه می‌کند‌ .

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...