«مرقع ناصری» شامل قدیمی‌ترین مشق‌های خوشنویسی، طراحی‌ها و اشعار ناصرالدین‌شاه به کوشش مجید عبدامین از سوی بنیاد موقوفات ایرج افشار منتشر شد.

به گزارش تسنیم، عبدامین که پیش از این نیز آثاری از ناصرالدین‌شاه از جمله روزنامه خاطرات را منتشر کرده بود، در اثر جدید خود به مرقعاتی قدیمی از شاه قاجار می‌پردازد.

کتاب حاضر دربردارنده دو مرقع از قدیمی‌ترین مشق‌های خوشنویسی، طراحی‌ها، اشعار و روزنوشته‌های ناصرالدین‌شاه است که در کتابخانه سلطنتی و مرکز اسناد کاخ گلستان نگهداری می‌شود. این دو مرقع را ناصرالدین‌شاه خود طی سالیان متمادی فراهم آورده است. آثار گرد آمده در آنها، جز سیاه‌مشق‌ها و خطوطی کودکی شاه، شامل پرتره‌هایی از مهد علیا، شاهزادگان و همسران شاه، رجال درباری، فرنگیان و صاحب‌منصبان نظامی و همچنین مناظر و دورنماهایی از عمارت‌های سلطنتی و خانه‌های روستایی، مشق‌های نظامی، صحنه‌های شکار و برخی مراسم درباری است که ناصرالدین شاه از دوران ولیعهدی به بعد طراحی کرده است.

در میان گزارش‌های ناصرالدین‌شاه همچنین اطلاعاتی تاریخی ذی‌قیمتی درباره برخی رجال، درباریان، اهل حرم، بناها، مناطق و رویدادها در سال‌های اولیه سلطنت وی یافت می‌شود.

 لازم به ذکر است که برای نخستین‌بار در این کتاب، بخش‌هایی از روزنامه‌های خاطرات ناصرالدین‌شاه که در زمان حیات میرزاتقی‌خان امیرکبیر تحریر شده، عرضه شده است که در نوع خود بی‌نظیر، خواندنی و بسیار پراهمیت است.

بنیاد موقوفات افشار با همکاری نشر سخن کتاب حاضر را در 527 صفحه و به قیمت 350 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...