دستهای آلوده | سازندگی


تعلیق و کشش دو عنصر مهم رمان «پوست بر زنگار» است. اشکان اختیاری در دومین اثر داستانی‌اش پس از مجموعه‌داستان «سگ نجس است؟» که برایش جایزه ادبی بهرام صادقی را به ارمغان آورده بود، به سراغ سوژهای جنایی رفته و به‌خوبی دو عامل مهم جذابیت داستانهای جنایی یعنی «کشش» و «تعلیق» را در داستانش به خدمت گرفته است.

پوست بر زنگار اشکان اختیاری

«پوست بر زنگار» که به ماجرای چند قتل در یک شهرک نظامی دورافتاده می‌‌پردازد، داستان روانپزشکی است که در مسیر کشف راز این قتلها با مسئولان نظامی شهرک همکاری می‌کند. قرابت سرنوشت «ربانی» با پرونده‌ای که درگیر آن هستند؛ بن‌مایه‌های اصلی رمان را تشکیل می‌‌دهد.

نویسنده در این کتاب جامعه گنگ و سردرگم و عجیبی را به تصویر می‌کشد که تک‌تک اعضای آن به شکل غریبی با یکدیگر بیگانه‌اند. آنها در کنار هم زندگی می‌کنند، یکدیگر را به‌ نام می‌شناسند و حتی باهم تعامل دارند، اما در لایه‌های عمیق ارتباطی خود فرسنگها از هم فاصله دارند. جامعه‌ای که نه‌تنها مستعد رشد قارچ‌گونه انواع جنایتها است، بلکه دست تک‌تک افراد این جامعه به این جنایتها آلوده است.

درحقیقت اهالی شهرک بی‌نام‌ونشانِ «پوست بر زنگار» شبیه به هیچ اجتماعی نیستند، اما هر اجتماعی توانایی بالقوه تبدیل‌شدن به چنین جامعه‌ای را در خود دارد. بدل‌شدن به جامعه‌ای بی‌تفاوت که رخوت در رگ و پی آن نفوذ کرده و کشتگاه انواع جنایتها است. اجتماعی که اهالی آن نمی‌توانند با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینند و قتل تنها راه بقایشان است.

«ربانی» که اصلیترین شخصیت کتاب است، به بهترین شکل ممکن شخصیت‌پردازی شده است؛ به‌طوری‌که در بادی امر شخصیت متناقض و بیمارگونه روانپزشک زننده و سوال برانگیز به‌نظر می‌رسد، اما هرچه بیشتر با داستان پیش می‌رویم، پی می‌بریم که جز‌به‌جز شخصیت او در راستای پیرنگ رمان پردازش شده و همین از نقاط قوت کتاب محسوب می‌شود. اما هر قدر که ربانی به درست‌ترین شکل ممکن شخصیت‌پردازی شده و شخصیتش از ابعاد و زوایای مختلف تشکیل شده، باقیِ شخصیتها چندان خوب پردازش نشده‌اند و بیشتر به مقواهایی بی‌بُعد و حجم شباهت دارند که ناگهان در داستان ظاهر می‌شوند، اتفاقی را در پیرنگ رقم می‌زنند و سپس به‌دنبال کار خود می‌روند.

درواقع به نظر می‌رسد تراش‌دادن پیکره شخصیت دکتر ربانی نویسنده را از پرداختن به سایر شخصیتها غافل کرده است، تاجایی‌که گاه کلنجارها و کل‌کل‌های میان ربانی و «ستوان آراسته» بدون پشتوانه و منطق داستانیِ درست جلوه می‌نماید و آزاردهنده می‌شود. برخوردهای میان ربانی و آراسته را شاید بتوان شکل عقیمی از برخورد قهرمان و ضدقهرمان در نظر گرفت که البته در پایان با یکدیگر هم‌مسیر می‌شوند. اما همین مقابله گاه‌وبی‌گاه آنها با یکدیگر چنان بیش از حد کش می‌آید که از خلال گفت‌وگوهای چالشی این دو شخصیت، پیرنگ به کلافی سردرگم و درهم‌پیچیده بدل می‌شود. کلافی که گاه از دست خود نویسنده نیز درمی‌رود و آشفتگی آشکاری را به جهان داستان تحمیل می‌‌کند.

با‌این‌همه، رمان «پوست بر زنگار» با تکیه بر تعلیقی قابل تحسین می‌تواند مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه کند و پا از سرگرم کنندگی صرف، که خاصیت اغلب رمانهای جنایی است، فراتر بگذارد و مفاهیم و پیامهای مهمی را در قالب رمان به مخاطب عرضه کند. «پوست بر زنگار» نمونه درخور توجهی از یک اثر جنایی است که با اغماض از اندک خام دستی‌های نویسنده می‌تواند نویدبخش خلق آثار ماندگارتری در این گونه ادبی باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...