نخستین شماره‌ ماهنامه‌ ادبی «وزن دنیا» با شعار «رسانه‌ شعر ایران» منتشر شد و روی پیشخوان مطبوعات آمد.

به گزارش مهر، این مجله در هر شماره‌ آثاری از شاعران ۱۰ استان کشور را همراه با نمونه شعرهای شاعران استان تهران، و ‏نیز آثار فارسی‌زبانان «آن‌سوی مرزها» منتشر می‌کند. تهیه‌ پرونده‌هایی ‏درباره شعر معاصر، شاعران مهجور و مجموعه‌شعرهای تازه منتشرشده از جمله اهداف انتشار این مجله هستند. رخدادهای مهم روز و مناسبت‌های تاریخی و ادبی از دیگر موضوعاتی هستند که این مجله به‌ آن‌ها خواهد پرداخت.

اولین شماره‌ «وزن دنیا»، با پرونده‌ای درباره نیما یوشیج، آثار متعددی از شاعران تهران، آذربایجان شرقی، بوشهر، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، فارس، ‏کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، لرستان، یزد و شعر شاعران ایرانی مقیم خارج از کشور چاپ شده است.

مطلب ابتدایی مجله «وزن دنیا» است که ابتدای آن آمده است: «وزن دنیا، کجای شعر ‏ایستاده است؟ وزن دنیا ماهنامه‌ای از شعر لبالب و خانه شعر است. وزن دنیا می‌خواهد ‏کنار برنای پیر شعر بنشیند و از هجمه «دلتان خوش است! چه کسی شعر می خواند» نترسد و ‏زیر نام مستقل و بلند شعر فارسی، مجله‌ای مستقل باشد که دستش روی زانوی خودش است و ‏امیدش به خیالِ شاعران ایران.»‏

این مجله با ۲۰۸ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان روی پیشخوان آمده است.

صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول این مجله پوریا سوری است. علی مسعودی‌دنیا، سید فرزام حسینی و پوریا سوریا هم اعضای شورای سردبیری این مجله هستند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...